شیطنت هایه ملیکا در 10 ماه و نیم
وای چه قدر روزها زود می گذرنند و تو داری بزرگ میشی . با تلاشی که برای راه رفتن می کنی من حدس می زنم که زودتر از تولد یک سالگی ات راه می افتی. الان دیگه همه جا رو می گیری و می ایستی و دستهات رو به در و دیوار می گیری و راه میروی تقریبا هر جا بخواهی بروی می تونی نميدوني چقدر بلا شدي عزيزم و چه كاراي قشنگي ميكني و دل من و بابايي رو آب ميكني . خب دخمل گلم خيلي وقته نرسيدم بيام برات چيزي بنويسم و يا عكس بذارم به خاطر اينكه اولا سفر بودیم دوما خیلی شیطون شدی ونمیزاری بیام پای لب تاب خیلی وروجک شدی مامانی عزيزم الان كاملا دستت رو نگه ميداري به ميز و خيلي تند راه ميري و دنبال ما مياي هر جا هم...