ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

کارایه ملیکاه تو 8 ماه و 15 روز

1390/12/27 11:10
نویسنده : مامان
615 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسلی مامان

اااااااااا(اینو موقع ناراحتی میگه مثلا وقتی چیزی را ازش گرفتیم)www.smilehaa.org

عاشق موبیله و دست هر کی باشه میگیره و بعد میذاره دم گوشش و صحبت میکنه

کنترل تلوزیون را خوب میشناسه و وقتی اونو دستش میگیره نگاه به تلوزیون میکنهو گاهی کانال عوض میکنه

 قطره هاشو خوب میشناسه و تا میارم بهش بدم اخماشو میکنه تو هم و لباشو به هم فشار میده و صورتشو میچرخونه اونورwww.smilehaa.org

بچه ام مذهبیه و عاشق تسبیح. هرجا ببینه به سمتش میره و اگه اون شخص بهش نده کلی ناراحت میشهwww.smilehaa.org

همچنان سینه خیز میره ولی فرز و تند...خودشو به همه جا میرسونه . جوری خودشو به هر جا می رسونه یا تو آشپزخونه میاد که بی اختیاز بهش می خندم

مقداری که میتونه بدونه تکیه دادن به جایی بشینه هول و هوش ۱۰الی ۱۵ دقیقه اس

میزان خنده های صدا دارش  زیاد شده

هر صدایی هم  بشنوی باهاش خودش رو تکون میده و دستش رو بالا و پایین میاره و نی ناش ناش می کنه

بیشترین اسباب بازی که دوست داره موبایله که اصولا بهش نمیدم به خاطر اشعه اش، کاغذ , روزنامه , شونه  و سیم شارژ و مرغابی و جوجوهاش با بقیه جغجغه هاشم بازی میکنه ولی اینا رو بیشتر دوست داره

 تا تلفن زنگ میزنه انگار با ایشون کار دارن میدوه به سمتش .و چون دستش بهش نمی رسه سیمشو میکشه و وقتی منو میبینه میزنه زیر خند

روروئک سواریش حرف نداره

خیلی صدای جارو برقی دوست داره و وقتی صداش میاد میره به سمتشو و چون می ترسه بهش نزدیک بشه فقط سیمش رو می کشه و چشماش دنبال سیم می چرخه و هر جا من دارم جارو می کنم میاد

دو تا مروارید داره.دوتا پایین که حسابی تیز هستن وقتی با دستم بهش غذا می دم دستم رو گاز می گیره

امروز (8 ماه و 15 روز) واسه اولین بار توت فرنگی خورد و حسابی هم دوست داشت با دو تا دندون پایینش می خورد

امکان نداره اجازه بده من تنهایی میوه یا هر چیز دیگه ایی بخورم و مثل چی پرتقال میخوره

با چشماش  دنبال چیزی برای فوضولی میگرده واگه کتابی کاغذی  را ببینه که سر از پا نمیشناسه تا خودشو به اونا برسونه و خرابکاری...یعنی کلا عاشق کتاب و دفتره...

وقتی از پیشش میرم اول ناراحت میشه ولی بعد راه می افته و میاد پیشمو تنهام نمیذاره

وقتی از بیرون  صدا میاد ساکت میشه و به همون سمت نگاه میکنه انگار منتظره کسی بیاد

وقتی نشسته و چیزی ببینه اول نشسته خودشو میکشه جلو ولی اگه ببینه دوره خودشو پرت میکنه رو زمین و به سمت مقصد راه می افته

حالا فعلا همینا یادم اومد اگر دوباره چیزی یادم اومد اضافه میکنم

فعلا باااای

www.smilehaa.org

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان زهرا
12 بهمن 90 19:46
سلام مامان مهربون.وبلاگ دختر خوشگلتو دیدم.ممنون که به من سر زدین.برای کوچولوی منم دعا کنین که به سلامتی به دنیا بیاد.از روی دخمل نازت ببوس


سلام عزیزم به امید خدا شما هم بزودی مامان می شی و لذت بچه دار شدن رو می برید
ثمين
14 بهمن 90 19:27
سلام
اومدم ازتون دعوت كنم از نمایشگاه هفت سین دنیای نفیــــــــــس ديدن كنيد
منتظرتون هستم


سلام حتما میام