ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

اریان 9ماهه و دخترک 3 سال و 11 ماهه

سلام به دختره نازم و پسره قند عسلم ببخشید که اینقدر دیر به دیر میام خیلی سرم شلوغه وقته سر خاروندن ندارم هم باید به اقا اریان برسم و هم به دستورات ملیکا خانم عمل کنم خیلی خسته ام ولی از این خستگیم ناراضی نیستم و لذت می برم که مامان دو تا وروجک هستم وقتی بهشون نگاه می کنم قند تو دلم اب می شه احساس می کنم که دارم بهترین لحظات زندگیم رو سپری می کنم و دلم می خواد زمان بیاسته تا من از ته دل ذوق کنم این روزها رو مثل یه چشم بهم زدن داره میگذره و ملیکا و اریان روز به روز بزرگ تر میشن کاش میشد از این روزها نهایت لذت رو ببرم میدونم یه روز خیلییییییی دلم برای الان تنگ میشه! کارها و حرف هایی که این ماه اریان یاد گرفتی تعقیب و گریز رو...
19 فروردين 1394

دوماهگیت مبارک

خدایا شکرت  اریان کوچولوی من دوماهه شد و من و ملیکا خانم بردیم واکسن هاشو زدیم خیلی بد بود واکسن هپاتیت و سه گانه به پاهاش زدند و قطره فلج اطفال دادند بهش بمیرم بچم پاهاش درد میکرد سر وقت قطره استامینوفن بهش دادم. پسرم کلی بلا شده تازه یاد گرفته دستش رو مشت کرده بکنه تو دهنش یا انگشت شصت دستش رو البته زیاد نمیتونه نگه داره و زود میکشه بیرون و بعد عصبانی میشه. یه عادت بد هم از لحظه تولدش داره و اون اینه که با ناخنش بینی و صورت و حتی به چشمش رحم نمیکنه و میکنه و من همش نگرانم و دستش رو از صورتش دور میکنم. از کارای دو ماهگی باید بگم که به حرف زدنم گوش می ده می خنده بهم و می تونه بگه اقو و البته خیلی خیلی شکمو هست و دائم در حال شیر خوردنه...
25 شهريور 1393

21 ماهگیت مبارک عسلم

سلام به همه دوستان عزیز سلام به روی ماه همتون .. خوبید همگی ؟ شرمنده نبودم اخه لب تابم مشکل داشت     21ماهگیت مبارک دختر نازنینم  ناناز مامان این روزا این قدر خانوم شدی که نگو ....تو خونه اصلا احساس تنهایی نمی کنم ....تمام وقتمو پر کردی....روزای خوبیه....فقط یه کم زود میگذره ....دلم نمی خواد این قدر زود بزرگ بشی...بچگیتو دوست دارم ....حرف زدناتو دوست دارم.....وای که چه قدر برات سخته وقتی می خوای چیزی رو به من بفهمونی و نمی تونی.....و چه قدر برات شیرینه که حرفی که می خواستی بزنی رو من تکرار می کنم ....از ته دل ذوق می کنی..... ماه من امروز 28 بهمن 91 شما21 ماهه شدی، ماشالله ماشالله هر ...
29 بهمن 1391

19 ماهگیت مبارک

        ماهگیت مبارک دخترم سلام ملیکای عزیزم ۱۹ ماهگیت مبارک باشه دخترم.باید سر به سجده بگذارم که خدا منت به سرم گذاشته و دخترم به این سن رسیده.سالم وسرحال....شاد و خوشحال.....میدونید هر روز روزها رو میشمرم  و بزرگ شدن گل خوشبوی خودم رو جلوی چشمهام میبینم.....لحظه شماری میکنم برای حرف زدنش ...برای دویدنش ...برای قد کشیدنش .....برای از دیوار راست بالا رفتنش .....برای شیطونی هاش          شاید بعضی کارهای جوجو کوچولو به نظر مردم ناخوشایند باشه ولی من از دیدن اونها هم کیف میکنم وقتی با کفگیر میزنه تو دیوار  یا با خودکار خطهای ذهنش رو روی هر...
1 دی 1391

17 ماهگیت مبارک

سلام به همه عزيزاني كه هميشه همراه ما هستند و با پيغام هاشون ما رو خوشحال مي كنند سلام دختر نازم   ۱۷ ماهگيت مبارك باشه نفسم اميدوارم هميشه سالم و سرحال شاد باشي و ۱۷ سالگي و ۱۷۰ سالگيت رو هم به سلامتي ببيني امروز دختر نازم 17 ماهش تموم شد. ماشاالله دیگه برای خودش خانومی شده و هر روز شیرین تر از قبل.... و صدالبته شیطون تر 17 ماهگیت مبارک عزیز دل مادر       ملیکای خوشگل ما 8 دندون داره 4تا بالا و ۴ تا پايين البته 2 تا دیگه هم به تقارن تازگي سرك كشيده    خانم طلاي ما ديگه كاملا بدو بدو مي كنه و مثل مرغابي هر جا من مي رم دنبالمه (ماشالله يادتون نره)  و کلی با...
28 مهر 1391

15 ماهگیت مبارک

ماهگیت مبارک عروسکم ملیکا الان واسه خودش خانومی شده  چند وقتی هست رسما شروع به راه رفتن کرد و از اونروز یه ریز راه میره از اتاق توی آشپزخونه از آشپزخونه توی هال وهمینطور دور خونه میچرخه و هرجاکه من باشم  اطراف من همه چیز را به هم میریزه! تو آشپزخونه تمام محتویات کابینت ها را بیرون میریزه تو اتاق کشوها را و روی میزها را روی زمین میریزه کلا از شیطنت هاش هرچی بگم کم گفتم بدتر از اون اینه که تا در یخچال باز می شه تندی خودش رو به من می رسونه و میره داخل یخچال و هر چی دم دستش باشه بر می داره و میزاره بیرون و اصلا اجازه نمی ده در یخچال بسته بشه برا غذا خوردنش هم کلا خودکفا شده و تا که غذاشو میارم با جیغ وگریه ازم می...
29 مرداد 1391

13 ماه عاشقی ....

13 ماه عاشقی.... دخترکم 13 ماه شد که تو مهمون قلب و خونه مایی...مهمونی از جنس خودمون...از وجود خودمون....که چه بسیار شیرین و دوست داشتنی... گلک تنبل من هنوز راه نمیری و از جایی که بسیار محتاطی و محافظه کار در حدود 30 ثانیه تنها می تونی بایستی و می تونی دو قدم برداری  ولی از اونجایی که اصلا حاضر به ریسک کردن  نیستی هنوز راه نمی ری.... هنوز 8  دندونه موندی(4 تا بالا و 4 تا پایین) و به مرواریدای قشنگت چیزی اضافه نشده... هر روز شیرین زبون تر میشی و دلت میخواد چیزهای زیادی رو تلفظ کنی ..جدیدا دَ رو خیلی محکم تلفظ می کنی و وقتی می خوای خودت رو لوس کنی و باهام بازی کنی شروع می کنی به گفتن دَ  دَ وا...
27 خرداد 1391

13 ماهگیت مبارک

  13 ماهگیت مبارک عزیز دلم   الهی قربون قد و بالات بشم   اخه قبول نیست چرا اینقدر تند تند داری بزرگ میشی   من وقت نمیکنم خیلی از فکرهای تو سرم رو عملی کنم   کوچولوی 13 ماهه من عاشقتم .  دستای کوچولوت رو میگیری و به سرعت از مبل و تخت و صندلی و هر جایی که قد کوچول موچولت برسه بلند میشی و به همه جا سرک میکشی    الان 10 روزی هست که اوایل خیلی با احتیاط ولی الان با اعتماد به نفس زیاد  دستهای نازت رو از تکیه گاه ول میکنی و برای 30 ثانیه میایستی که میخوام فدات بشم قربونت برم باورم نمیشه فرشته کوچولوی من داره بزرگ میشه  روز به روز توانا تر از قبل عروسکت رو ...
27 خرداد 1391

یازده ماهگیت مبارک دخترم

    " دخترم ، عزيـز دلــم  ماهگیت مبارک   ملیکـا خانم کم کم به اولین سالگرد تولدش نزدیک می شه. خیلی زودتر از اونکه فکرشو کنیم گذشت. بعضی وقتها که عکسها ی کوچیکیش رو نگاه می کنم، یاد اون روزها می افتم که تازه از بیمارستان اورده بودیمش خونه وهمه دورش جمع شده بودیم خوابیدنش رو نگاه می کردیم. اون موقع که حتی نمی تونست سرش رو بچرخونه الان دیگه خیلی با اون روزها فرق کرده و هر روزش پر از بازی و شیطنت و یاد گرفتن چیزهای جدیده... تا میگم بای بای دستش و تکون میده،براش شعر می خونم شروع می کنه به نی نای نای...  يادت گرفته چند ثانیه بدون كمك وايسه بعدش  خيلي با احتياط ميشنه معلومه هنو...
28 فروردين 1391