عید 93
سلام بچه هایه گلم دختر نازم نی نی عسلم سلام علت این همه تاخیرم یه مسافرت یکدفعه ای شد که خیلی هم خوب بود هم واسه من و هم واسه ملیکا خانم امسال اصلا قصد مسافرت نداشتیم مخصوصا از وقتی که اومدی به این شهر و تازه مسقر شدیم نمی خواستیم جایی بریم و من در تکاپویه اماده کردن سفره عید و تدارک عید بودم مامان اینا به همراه خاله سمانه و دایی مرتضی می خواستن برن کرج واسه عقد دختر داییم منم دوست داشتم برم ولی کار همسرم اجازه نمی داد که بریم نزدیک هایه سال تحویل بود که تنها با ملیکا تو خونه نشسته بودیم و بابایی سر کار بود هی خاله سمانه و مامان جون زنگ می زدم که باهاشون برم ولی من با وجود ملیکا و بارداریم نمی خواستم تنها و بدون همسرم برم و می گفتم ن...