دوماهگیت مبارک
خدایا شکرت اریان کوچولوی من دوماهه شد و من و ملیکا خانم بردیم واکسن هاشو زدیم خیلی بد بود واکسن هپاتیت و سه گانه به پاهاش زدند و قطره فلج اطفال دادند بهش بمیرم بچم پاهاش درد میکرد سر وقت قطره استامینوفن بهش دادم. پسرم کلی بلا شده تازه یاد گرفته دستش رو مشت کرده بکنه تو دهنش یا انگشت شصت دستش رو البته زیاد نمیتونه نگه داره و زود میکشه بیرون و بعد عصبانی میشه. یه عادت بد هم از لحظه تولدش داره و اون اینه که با ناخنش بینی و صورت و حتی به چشمش رحم نمیکنه و میکنه و من همش نگرانم و دستش رو از صورتش دور میکنم. از کارای دو ماهگی باید بگم که به حرف زدنم گوش می ده می خنده بهم و می تونه بگه اقو و البته خیلی خیلی شکمو هست و دائم در حال شیر خوردنه همش دوست داره بهش توجه کنم و یا باهاش حرف بزنم
خیلی از لباساش کوچیک شده و دیگه تنش نمیرن مخصوصا سرهمی هاش.
اریان کوچولویه من حسابی بزرگ شده ناز و ماشاالله چشمای درشتش و او مژه های بلندش انسان رو خیره میکنه حتی ابروهاش هم در اومده و یه پسر دلبر شده و مثل روز تولدش بی ابرو و مژه نیست . البته سرش موی مشکی داره که هنوز زیاد نشده .رنگ چشماش هم از او مشکی تیره کم کم داره زیتونی تیره میشه و رنگ چشماش هم داره تغییر میکنه بچم. امیدوارم مثل باباش چشمای خوشگلی داشته باشه.
وزن :5.5
قد :56
دور سر :40