ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

21 ماهگیت مبارک عسلم

1391/11/29 3:35
نویسنده : مامان
522 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه دوستان عزیز

سلام به روی ماه همتون .. خوبید همگی ؟

شرمنده نبودم اخه لب تابم مشکل داشت  

 

21ماهگیت مبارک دختر نازنینم

 ناناز مامان این روزا این قدر خانوم شدی که نگو ....تو خونه اصلا احساس تنهایی نمی کنم ....تمام وقتمو پر کردی....روزای خوبیه....فقط یه کم زود میگذره ....دلم نمی خواد این قدر زود بزرگ بشی...بچگیتو دوست دارم ....حرف زدناتو دوست دارم.....وای که چه قدر برات سخته وقتی می خوای چیزی رو به من بفهمونی و نمی تونی.....و چه قدر برات شیرینه که حرفی که می خواستی بزنی رو من تکرار می کنم ....از ته دل ذوق می کنی.....

ماه من امروز 28 بهمن 91 شما21 ماهه شدی، ماشالله ماشالله هر روز بزرگتر و شیرین تر و خانوم تر میشی. کارات اینقد بامزه شده که نگو و نپرس. اگه بخوای بری سروقت کابینت یا یه کاری بکنی که می دونی ما دوست نداریم گردنتو کج می کنی و می گی باشه، خب که یعنی ما کاریت نداشته باشیم خنده دو سه روزه وقتی میبرمت که بشورمت هی دور خودت میچرخی و می خندی فدات شم. خرابکاری که می کنی پشتتو به من میکنی و می گی:عبض عبض.(البته بماند که تو پی پی کردن همیشه مشکل داری و همیشه با یه عالمه گریه و عصاب خوردی عملیات انجام میدی دکتر هم بردمت چیز خاصی نگفت فقط واست روغن داد تا بهت بدم بخوری که البته شما همش رو تف می کنی بیرون )

خیلی دختر مهربونی هستی و هر چند وقت یه بار باید من و بابایی رو ببوسی لباتو میاری جلو صورتمون و می گی بوس، بوسماچ اگه ببینی ناراحت یا خسته هستم میایی لپهای من رو می گیری و خیلی ناز بوسم می کنی .( من نمی فهمم بچه به این کوچیکی از کجا می فهمه که ناراحتم تازه کاری می کنم نفهمه ولی از تو چشمام می فهم و هی با هام بازی می کنه هی سرش رو میاره جلو و می خنده و من تا نخندم بی خیال نمی شه)

فداي اون گريه كردنت بشم كه تازگيها اداي گريه كردن رو در مي آري و لوس مي شب وكلي بايد نازت كنيم قربون صدقت بريم.. فرشته کوچولوی من آخه اینکارا لازم نیست من که همیشه به فکرتم

قرتي خانوم علاق زيادي هم به لوازم آرايش داري و چون من بهت نمي دم با بابايي مي ري تو اتاق خواب و مشغول بازي (بازي كه چه عرض كنم خراب كاري) مي شي و هر وقت زمان طولاني با بابا تو اتاق باشي مي فهمم كه توطئه درميونه و داري آرايش بازي مي كني

رقصيدنت هم خيلي پيشرفت كرده و رقص پا و دست و كمر و ترکیب همه اینا رو هم خیلی خوشگل انجام میدی.

نماز رو هم خیلی خوب می خونی و تسبیح دور گردنت و قشنگ بلند می شی و میری سجده و با زبونت یه چیزایی می گی ... درسته ما نمی فهمیم ولی خدای مهربون می دونه تو داری باهاش راز و نیاز می کنی

 دیگه فرشته خوشگل من به تنهایی لباساشو در میاره و لباساشو می پوشه، به تنهایی غذا می خوره و توی استکان چای  می خوره و تو کارای خونه کلی به مامانش کمک می کنه و خیلی کارای دیگه. مامان قربونت بشه

دیگه کم کم شیرین زبونیاتم بیشتر شده و یکی دو جمله میگی  البته جملات یه کلمه ای هم در مکالمات شما به وفور یافت میشه بیدّه (بده)، بولو(برو)، اوتاد (افتاد)، وای مامانی روزشماری می کنم تا زودتر بتونی خیلی خوب صحبت کنی ان شاءالله این روز هم خیلی زود میرسه. مثل همه روزهایی که منتظرشون بودمو بالاخره از راه رسیدن روزی که بتونی بشینی، روزی که بتونی راه بری، روزی که دندونات دربیاد، روزی که واکسنات تموم شه و ...

دختر قشنگم می خوام بدونی که خیلی خیلی دوستت دارم و تا آخر عمرم منتظر رسیدن روزهای خوب زندگی تو هستم، و به امید رسیدن اون روزها زندگی می کنم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

کژال مامان عایشه
29 بهمن 91 13:27
سلام خواهرگل عزیز و بامعرفت و عزیزتر ازجانم،خوبی؟قربون عشق نازخاله ملیکاجان بشم که داره بزرگ میشه فداش بشم،پیش مرگش بشم بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس


سلام خواهر گلم .ممنون ما خوبیم و خدا رو شکر شما چطورید؟ خوبید ؟دختر نازت خوبه ؟از طرف من ببوسش. خیلی خوشحالم که دوباره برگشتی . امیدوارم همیشه شاد و سر زنده باشی . می بوسمت
مامان ساحل تپلک نازمن
29 بهمن 91 14:40
سلام سمیه جیگری خوبید؟21ماهه شدن عروسک خوشگلت تبریک میگم،راستی جای مامان راحیل و مامان تپل اصفهان که گفتن مدتی نیستن واقعا خالی هست،


سلام .خدا روشکر خوبیم . اره واقعا جاشون خالیه .

مامان عاطفه
29 بهمن 91 16:08
سلام سمیه خانمی سلامت هستید؟چه خبر گلم؟


سلام خانمی ممنون من خوبم .خبر خاصی نیست .شما چطورید خوبید؟
داداشی سعید
29 بهمن 91 18:47
سلام آبجی عزیزم خسته نباشی خوب هستید؟شوهر عزیزت و (ملیکاکوچولو)خوب هستن؟



سلام . ممنون ما خوبیم . خدا رو شکر.
داداشی سعید
30 بهمن 91 2:57
سلام آبجی عزیز و محترم،،بعلت مشغله شدید کاری و بیماری مادرم دیگه نمیتونم به وبلاگت سربزنم،توروخدا حلالم کن اگه تو این مدت شاید حرف بد زده باشم،شاید ناراحتت کرده باشم،منو ببخش وحلالم کن/ملیکاکوچولو عزیزدل دایی سعید(برای همیشه خداحافظ)


سلام برادر خوبم . امیدوارم که مادر مهربانتون خیلی زود خوب بشن و بیماری ایشان از بین برود و هرچه زودتر رو به بهبودی برن و امیدوارم هر کجا که هستید موفق باشید و همیشه پاینده باشید . امیدوارم این پیام اخرتون نباشه و با شعر ها و پیام هایه زیباتون ما رو همراهی کنید.خدا حافظ و نگهدارتون باشه
خدیجه جنوبی
30 بهمن 91 9:38
سلام دوست عزیزم،انشاالله خوب هستید؟تبریک میگم21ماهه شدن دخترگلت رو،انشاالله121ساله بشه


سلام عزیزم ممنون ما خوبیم و تشکر می کنیم از شما دوست خوبم
مامان ساحل تپلک نازمن
1 اسفند 91 10:25
سمیه جان،ملیکاجان//دوستتون دارم،از دل و جان*مرسی*


سلام .ممنون عزیزم
مامان ساحل تپلک نازمن
1 اسفند 91 10:30
راستی یادم رفت ضمن آرزوی سلامتی برای مادرسعیدجان،خواستم بهش بگم برادرعزیزم خجالت بکش میخوای آبجیهاتو تو این وبلاگ تنها بزاری واقعاکه ازشما بعیده،زودباش برگرد این یک دستوره ازطرف تمام خواهرهات*مرسی*
مامان امیر محمد
1 اسفند 91 15:24
سلام خاله جون من تو مسابقه شرکت کردم وبرای برنده شدن به رای شمااحتیاج دارم ممنون میشم به این سایت بری و بهش رای بدی خـــــــــــــــــالــــــــــــه امروز اخرین روزرایگیری http://shahrekhatere.niniweblog.com/ کد515امیرمحمد رای دادی خّّّّّّّّّّّّّّّّّّّّــــــــــــبـــــــــــرم کن حتما تا ازت تشکر کنمــــــــــــ
مامان عاطفه
2 اسفند 91 2:05
سلام سمیه جان خوبی گلم؟چه خبر تازه


سلام عزیزم . ممنون ما خوبیم . سلامتی
داداشی سعید
2 اسفند 91 2:14
هروقت خانه ای از یخ ساختی هرگز برای آب شدنش گریه مکن...
داداشی سعید
2 اسفند 91 3:07
خیلی خستم،ولی هستم/من به دنیا دل نبستم/من به الله،به مادرم،به آبجی سمیه،به(ملیکاکوچولو)دلم بستم...


سلام برادر خوبم . از خدا می خوام که غم هاتون تموم بشه. ممنون نظر لطفتونه
داداشی سعید
2 اسفند 91 3:27
مخور غم که شام هجران بر سر آید/فلک آخر به رنگ دیگر آید/درخت صبر تلخ است،لیکن/ثمر شیرین دهد هروقت(بر)آید...
مامان عایشه
2 اسفند 91 9:21
سلام خواهر ودخترخواهرعزیزتر ازجانم،الهی قربونتون بشم،فداتون بشم،پیش مرگتون بشم،خوب هستین؟دلم واستون بدجور تنگ شده بود،این پست آخری که گذاشتی تا الان چندبار خوندم فوق العاده زیباست،من و عایشه از سنندج روی ماه شما عزیزان رو بوسه باران میکنیم بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس بوس


سلام عزیزه دلم . خدا نکنه . شما خیلی مهربون و با احساس هستید خدا حفظتون کنه . عایشه جون رو از طرف من ببوس .خواهر خوبم مواظب خودت باش. و باز هم به ما سر بزن
سمیرا عامری
2 اسفند 91 17:30
سلام بر خانمی خوشگل سمیه خانم خوبی خوشگلم؟پیشاپیش دوساله شدن عروسک نازت رو بهت شادباش میگم،درضمن دلنوشته بسیار خوشگلی نوشتی واقعا پراحساس بود"تشکرخوشگلم"


سلام عزیزم ممنون
داداشی سعید
3 اسفند 91 10:12
اگر خواهی بسوزانی جوان را //رخی بنما،بیفشان گیسوان را....
ال ای سفیدبرفی
26 اردیبهشت 92 6:26
پیشاپیش تولد ملیکاجون مبارک

خواستین به وبلاگ دخترم ال ای سفیدبرفی وپسرم علی سفیدبرفی هم سر بزنید


سلام . ممنون . حتما سر می زنم