ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

شیطنت های ملیکا تو اواخر 8 ماهگی

1390/12/27 11:08
نویسنده : مامان
413 بازدید
اشتراک گذاری

ملیکای عزیزم  الان  دو دندان جلوی پایین تو نیش زده و سفیدی آنها در دهانت زیباییت را دو برابر نموده است .روزها و هفته ها میگذرد و تمام رویاهایی که برای با تو بودن داشتم دارد به حقیقت می پیوندد . چقدر منتظر این لحظه بودم که روزی نوزادم دندان در بیاورد و حتی دیگر از پرسشهای فامیل و دوستان هم به تنگ آمده بودم  آخه هر که تو رو میدید میگفت چرا هنوز دندون نداره !؟ نگو مردم از من عجولتر بودند. خلاصه اینم ماجرای دندون تو که بالاخره خیالم راحت شد و این لحظه هم تونستم ببینم که ملیکا دندون داره

عزیز دلم اگر بدونی هر لحظه از عمرت و هر موفقیتی که از پی اخلاق و رفتار کودکانه ات کسب میکنی چقدر به خودم میبالم میدونستی که چقدر دوستت دارم . شاید دندون در اوردن هم مثل بقیه کارهای یک نوزاد برای یک مادری که چندین فرزند داره کار زیاد جالب و شیرینی نباشه اما بخدا قسم روزی که دندان کوچولوتو ردیدم اگر بابا و مساله  خجالت  نبود شاید از خوشحالی اشک میریختم .

 

با گرفتن دسته مبل و صندلی از جای خود بلند میشی و وقتی با تشویق من روبرو میشی کلی ذوق میکنی و بعد از چند لحظه ایستادن به زمین میخوری و باز بلند میشی و به کارت ادامه میدی و البته گاهی هم با کله به زمین میخوری و به جای تو من سر م درد میگیره و جالب اینجاست که خسته و درمونده هم نمیشی و دوباره به کار خودت ادامه میدی .

 

موقع غذا خوردن دوست نداری مثل قبل قاشق به قاشق بهت غذا بدم دوست داری قاشق رو از دست من بگیری و خودت غذاتو بخوری گاهی هم قاشق رو دور میاندازی و با انگشتان کوچک ظریفت کمی غذا برمیداری و درون دهنت میزاری .

 

خلاصه هر چی بگم از شیطنت و وروجک بازیهات کم گفتم . و اما الان دارم به این فکر میکنم که اگه امسال میگذشت و تو نبودی چه بلایی سر من درمیومد .گاهی از کارها و شیطنتهات خسته میشم ولی وقتی لبخند معصومت رو می بینم همه چی یادم میره دوستت دارم دختر نازم.

ملیکای شیطون الان خوابیده تا شب زنده داری کنه هههههههههه اخه دختر من شبا به سختی می خوابه و دوست داره باهاش بازی کنم و تا ساعت 2 و یه وقتایی 3 نصف شب بیداره نه اینکه گریه کنه نه فقط بیداره و داره دور تا دوره خونه سینه خیز می ره انگاری یه جور تمرین داره ههههههههههه بابا جون می گه طریقه ی درست سینه خیز رو ملیکا می ره یه وقتایی اینقدر تند تند حرکت می کنی که با یک چشم بهم زدن به من می رسی فقط کافیه برم تو اشپز خونه یا تو یه اتاق دیگه اصلا گریه نمی کنی فقط دنبالم شروع می کنی به خزیدن و بهم می رسی چند روز پیش به یه سختی خوابت کردم و اروم گذاشتمت سره جات و خودم رفتم مسواک بزنم تا بخوابم با خیال راحت داشتم کارامو می کردم وقتی کارم تموم شد و اومدم بیرون یه دفعه دیدم پشت در منتظر منی و بهم ذول زدی و نگاهم می کنی و می خندی هههههههههه باورتون نمی شه ولی یه لحظه ترسیدم و بعد خنده ام گرفت و بغلت کردم .

 وروجک جیگر طلای من عاشق سیم برق و انواع فیش های مختلفیست که به لب تاب وصل است و به محض غافل شدن از او به سراغ این سیمها رفته و یا عین موش شروع به جویدن آنها میکند  و یا با کشیدن سیم برق از پریز به صرفه جویی در مصرف برق کمک میکند !

 

عاشق موسیقی و آهنگهای شاد حالا هر آهنگی است چه کودکانه و چه ... با شنیدن آهنگ همانجا مینشیند و با تکان دادن خود و ذوق کردن شادیش را نشان میدهد . و گاهی هم خیلی خیلی شاد است جیغی میکشد و همینکه داد میزنم ملیکا یه جیغ و یه هورا با خنده و نشان دادن دندانهای قشنگ پایینی و ریز کردن چشمهاش و تکان دادن خودش جواب یه جیغ و یه هورای مرا میدهد . و جیغ بلندی میکشد .

 

تکیه کردنش به خودم دو برابر شده است و اصلا از من جدا نمیشود در جایی که چند غریبه نشسته باشند از بغل من جدا نمیشود و در خانه هم به محض شنیدن صدای خودم دنبالم میگردد و و با کشیدن لباس و یاگریه مرا وادار میکند او را بغل کنم و ساعتها در خانه بچرخم  .

 

تقریبا خوردن غذای سفره را شروع کرده است و میوه هایی مانند موز و سیب و لیمو شیرین و توت فرنگی را دوست دارد و گاهی هم که به مهمونی میرویم ما را شرمنده میکند و میوه ها را دندان زده و به درون ظرف میوه برمیگرداند و منو بابا شرمنده به میزبان نگاه میکنیم .

 

خلاصه کلی شیطنت و کارهای دیگه هم داره که به موقعه اش براتون مینویسم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابكي
23 بهمن 90 11:13
سلام
اين وب جديدم
اكه جالب نيس. اول راهم با نظراتتون كمكم كنيد
مرسي


سلام عزیزم
حتما بهت سر می زنم
اختیار دارید باعث افتخارم که از وبتون دیدن کنم