ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

چهار دست و پا رفتن ملیکا

سلام وروجک مامان این روزا خیلی کار دارم خونه تکانی از یک طرف از طرف دیگه مراقبت از شما دختر شیطون که حسابی مامانی رو اذیت می کنی . تازه یاد گرفتی خودت رو با کمک مبل یا میز یا هر تکیه گاه دیگه بلند کنی و رویه پاهایه کوچولوت می ایستی الهی قربونت برم  و مثل فرفره از این ور میری اونور خونه مخصوصا  میز تلویزیون و دستگاهایه رویه میزو خیلی دوست داری می ری خودتو به میز اویزون می کنی و شروع می کنی به زدن هر دکمه ای که دستت می رسه اینقدر تو رو می گیرم می زارمت کنار اسباب بازی هات ولی تو دوباره می ری  همون جایی که دوست داری اینقدر می برمت و تو برمی گردی که خدایی  کم میارم و بی خیالت می شم و تو حسابی از اینکه یه بازی ج...
27 اسفند 1390

بدون عنوان

سلام عسل مامانی امشب بابا بزرگ(بابای بابایی)و عمه عذری خونه ی ما بودن و حسابی به هممون خوش گذشت و ملیکا خانم یه دختر خوب بود و اصلا مامانی رو اذیت نکرد و همش بازی می کرد و از اینکه خونه شلوغ شده خوشحال بود. پدر شوهرم یه هدیه هم واسم گرفته بود به مناسبت اینکه تونستم دفاع کنم واسه همین خیلی خوشحال بودم و از اینکه واسشون مهم بوده  خیلی خیلی احساس خوبی داشتم واسم یه متن زیبا هم نوشته بود که یه دنیا برام ارزش داره از خدا می خوام منو کمک کنه تا همیشه باعث افتخار و سربلندیشون باشم از خدا می خوام سالیان سال پدر شوهرم رو واسمون نگه داره تا قوت قلبی واسه همه باشه. بابا جواد خیلی پدرش رو دوست داره مخصوصا از وقتی که مادر مهربونش رو ...
19 اسفند 1390

دلیل تاخیرم

سلام دخترم این روزا همش مشغول تمیز کردن خونه هستم و خونه تکونی عید رو شروع کردم واسه همین کمتر می تونم بیام  واست بنویسم  . منو ببخش مامانی قول میدم کارام که تموم شد یه عالمه واست بنویسم الهی قربونت برم که به موقع می خوابی تا مامانی به کارایه عقب افتاده اش برسه اخه تا وقتی دفاع نکرده بودم زیاد به خونه نمی رسیدم واسه همین خونه خیلی کثیف شده بود و الان که وقت دارم به نظافت خونه می رسم . امشب عقد دختر خاله ی بابایی دعوت هستیم و هم می خواهیم بریم خاله سمانه یه سارافون ناز واست گرفته و من هم یه لباس صورتی خوشکل که وقتی با هم می پوشیشون خیلی خوشکل و ناز می شی خدا کنه اذیتم نکنی و ناارومی نکنی ا...
3 اسفند 1390

دفاع کردم هوراااااااااااا

دفاع کردم هوراااااااا بالاخره تموم شد بعد از مدتها میتونم یه پست با خیال راحت بزارم..هنوز باورم نمیشه دفاع کردم...تو این مدت خیلی سختی کشیدم..خیلی زیاد..در واقع هممون خیلی اذیت شدیم...جواد....مامانم......بابم.......و ابجیام خدای را سپاس می‌گویم که بر این بنده حقیر منت نهاد تا بتوانم از پایان نامه خود با نمره عالی دفاع کنم... هر وقت یادم می‌افته که دفاع کردم، هزار بار خدا رو شکر می‌کنم. بالاخره در تاریخ ٢٩بهمن90 طلسم پایان نامه شکست و موفق شدم دفاع کنم. از 1٩ نمره، نمره ٥/١٨ رو گرفتم و ١ نمره بعدی هم منوط به ارائه مقاله در نشریات علمی پژوهشی شد... فکر نمی‌کنم وقت کنم مقاله ارائه بدم. باید به نمر...
30 بهمن 1390

7 ماهگیت مبارک

٨ماهگیت مبارک دخترم   ٨ماهگيت مبارك فندق مامانی دختر عسلم امروز وارد 8 ماهگی شد دخترم عسلم نازکم  داري بزرگ ميشي خيلي چيزها را كم كم داري ياد ميگيري مثل: این روزا حسابی شیطون شدی و تند تند  می خزی و خودت رو به هر جا دلت خواست می رسونی   بدون كمك كسي مي نشيني پا هات را خيلي دوست داري با ديدنشون يه عالمه ذوق ميكني   وابستگيت به مامان و بابا زياد شده  از کنارت که  بلند  ميشم گريه ميكنی تا  بغلت كنم الکی الکی جیغ می زنی و می خندی مخصوصا اگه منم همراهیت کنم به موبايل موسيقي خيلي علاقه داري مخصوصا گوشی تلفن و دوست داری بدم دستت و تو به صدایی ک...
28 بهمن 1390

بدون عنوان

خدایا کمکم کن فردا از امتحانم سر بلند بیرون بیام خدایا می دونم بنده ی خوبی واست نیستم ولی با کمال پر رویی ازت می خوام فردا موفق بشم الهی امین
28 بهمن 1390

بدون عنوان

جواد جان دوستت دارم ملیکا دختر زیبای من از اینکه با امدنت خوشبختی منو چند برابر کردی ممنونم دوستتان دارم ...
23 بهمن 1390

بدون عنوان

سلام عسل مامان ماه به ماه میگذره و بزرگتر میشی و لباسهات برات کوچکتر میشه و تو دل مامانت قند آب میشه که دخترکش داره خانم میشه . یه خانم فعلا کوچک البته اینو بدون که هر چی بزرگتر بشی فکر نکن در نظر من دیگه  بزرگ شدی من خیالم راحت میشه ها نه ! اینو بدون که هر چه بزرگتر بشی فکر و ذهن من بیشتر مشغول مراقبت از تو و تربیت تو میشود . امیدوارم که بتوانم مربی خوبی از لحاظ تربیتی و اخلاقی برای تو باشم . من تمام سعی و تلاش خودم را خواهم کرد تا روزی که در توانم باشد از تو مراقبت خواهم کرد و تمام آنچه از پدر و مادر خود آموخته ام را به تو یاد خواهم داد و امیدوارم که در این راه موفق و سربلند باشم . و اما از تربیت از اینها که ...
21 بهمن 1390

لالایی که من واسه ملیکا زیاد می خوانم

ابنم یه لالایی خاطره انگیز گنجشک لالا... سنجاب لالا...آمد دوباره مهتاب  لالا... لالا لالا لالایی... لا لا لالایی....لالا لالا لالایی... لا لا لالایی.... گل زود خوابید مثل همیشه    قورباغه ساکت خوابیده بیشه     گل زود خوابید مثل همیشه   قورباغه ساکت خوابیده بیشه   لالا لالا لالایی... لا لا لالایی....لالا لالا لالایی... لا لا لالایی.... جنگل لالا لالا برکه لا لالا... شب برهمه خوش تا صبح فردا     شب بر همه خوش تا صبح فردا لالا لالا لالایی... لا لا لالایی....لالا لالا لالایی... لا لا لالایی.... ...
18 بهمن 1390