بدون عنوان
سلام عسل مامان
ماه به ماه میگذره و بزرگتر میشی و لباسهات برات کوچکتر میشه و تو دل مامانت قند آب میشه که دخترکش داره خانم میشه . یه خانم فعلا کوچک البته اینو بدون که هر چی بزرگتر بشی فکر نکن در نظر من دیگه بزرگ شدی من خیالم راحت میشه ها نه ! اینو بدون که هر چه بزرگتر بشی فکر و ذهن من بیشتر مشغول مراقبت از تو و تربیت تو میشود .
امیدوارم که بتوانم مربی خوبی از لحاظ تربیتی و اخلاقی برای تو باشم . من تمام سعی و تلاش خودم را خواهم کرد تا روزی که در توانم باشد از تو مراقبت خواهم کرد و تمام آنچه از پدر و مادر خود آموخته ام را به تو یاد خواهم داد و امیدوارم که در این راه موفق و سربلند باشم .
و اما از تربیت از اینها که بگذریم کارهای جدیدی که یاد گرفته ای اینه که لیوان آب رو خودت با دو دست کوچولوت میگیری و آب یا آب میوه میخوری و دیگه من ناچار نیستم با شیشه یا قاشق به قاشق بهت آب بدم گرچه هنوز با لیوان خودت کمی آب رو میخوری و گاهی برای در آوردن لج من آب میوه رو روی لباسهات میریزی و اونها رو لک میندازی اما فدای سرت .خوردن بیسکویت رو که قبلا باید با شیر مخلوط میکردم و میدادم بخوری خودت شروع کردی و دوست داری بیسکویت رو تو دستات له کنی و بخوری و ریزه ریزه هاشو روی فرش و لباس خودت بریزی حالشو ببری .
مامان رو با لهجه قشنگت تلفظ میکنی و منتظری که لباس بپوشم و بخوام بیرون برم با گریه و التماس و گفتن مه مه(مامان) بخوای همراه م بشی . دو سه روزی هست که خیلی قشنگ منو صدا می زنی هر بار که می گی ما ما تو دلم ذوق می کنم و سریع میام و تو رو بغل می کنم خیلی ناز صدام می زنی خیلی شنیدن این کلمه واسم شیرینه
عاشق آب بازی و حمام هستی و من ناچار نیستم برای هربار حمام ترفند تازه ای به کار ببرم که تو حمام گریه نکنی . از لحاظ قد و وزن نرمال هستی
زنده و برقرار باشی عزیز دلم .گل ماما دوستت دارم