یک صبح من و وروجک هام
سلام فرشته های زندگیم چه روز های خوبی دارم ه روزهای کوتاهی پر از دغدغه های زیبا و وصف نشدنی نمی دونم چجوری این روزهام رو واستون وصف کنم زندگی با سه تا وروجک شیطون کل زمان رو از من می گیره نمی شه بگی روز ها کوتاه می شن یا طولانی سخت خودم هم موندم که چجوری دوام آوردم و الان وقت کردم بیام بنویسم ...این روزهام دیگه وقت کاری واسه خودم ندارم حتی واسه دستشویی رفتنم باید برنامه ریزی کنم که کی می تونم برم اصلا ساده تر بگم دیگه مال خودم نیستم باید یه مادر و همسر وظیفه شناس باشم امروز می خوام یه دو ساعت از زندگیم رو بهتون تعریف کنم صبح یه روزی که ملیکا هم خونه باشه و نرفته باشه پیش دبستانی.نمی شه گفت کی زودتر بیدار می شه که متناوب هست یه رو...
نویسنده :
مامان
11:35