ما برگشتیم
سلام دیروز از مسافرت برگشتیم خیلی خوش گذشت رفته بودیم کرج و از اونجا با بقیه رفته بودیم شمال خیلی خوب بود من همش مراقب تو بودم تا مریض نشی همش حواسم به تو بود و از خدا می خواستم مواظبت باشه عزیزم تو دخمل خوبی بودی و خیلی کم مامان رو اذیت کردی الهی دورت بگردم واکسن 4 ماهگیت رو نتونستم سر وقتش بزنم اخه شمال بودیم و ترسیدم مریض بشی واسه همین امروزمن و بابا بردیمت واکسنت رو زدیم الهی بمیرم موقعی که واکسن زدی زیره گریه دلم طاقت نداشت ببینه واسه همین بابایی کنارت بود بعدش اومدم کنارت و بغلت کردم تا اروم بشی فدات بشم زود اروم شدی و الان اروم گرفتی خوابیدی خدایا شکرت بابت این هدیه ی زیبا ,خدایا ممنون ,نم...
نویسنده :
مامان
14:50