روزهای ما
سلام به دختر و پسر گلم پسرم یک ماه بیشتر است که از بودنت کنار ما می گذره. و از تو و خدای تو ممنونم که وجود نازنینت رو به من هدیه داده... ... یک ماه از زندگی چهار نفره ی ما گذشت... روزهایی که هنوز برامون تازگی داره؛ سعی می کینم به بهترین شکل بهش عادت کنیم و بتونیم از پسش بر بیایم؛ و توی این راه هر روز چیز تازه ای یاد می گیرم و به تجربیاتم اضافه میشه... و در این روزهای اخیر یه خورده از حالات نوزادی بیرون اومده؛ بیداریش بیشتر شده مخصوصا شبها و نصفه شبها موهاش می ریزه و قیافه ش نسبت به روزهای اول تغییر کرده. وقت هایی که بیداره نیاز به توجه خیلی زیادی داره و وقت خیلی زیادی از من می گیره. و من بیشتر از هم...