بدون عنوان
سلام دخترکم
قشنگ مامان سلام دیشب من و بابایی تو رو بردیم دکتر تا گوشایه خشکلت رو سوراخ کنیم
الهی دورت بگردم خیلی گریه کردی باورت نمی شه ولی اصلا طاقت دیدن گریه ات رو نداشتم
همش دعا می کردم زود تموم بشه . تو بغل بابایی بودی و من هی باهات بازی می کردم تا نترسی
هی باهات حرف می زدم و تو با چشمان معصومت از من می خواستی تا بغلت کنم و از دست
دکتر نجاتت بدم ولی ....اخر تموم شد و تو حسابی گریه می کردی بابایی خیلی نازت می کرد
وچون گریه می کردی دیشب رفتیم خونه مامان جون اینا تا اروم بشی و تو اونجا کم کم حالت خوب
شد و شروع کردی به خندیدن
دخترم الان با اون گل گوش ها خیلی نازو خوشکل شدی
قربونت برم عسل مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی