ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

به تو عادت کرده ام

1391/9/12 23:37
نویسنده : مامان
400 بازدید
اشتراک گذاری

آنقدر روزهایم پر شده از تو و با تو که نمی توانم حتی خواب بودنت را باور کنم...تمام مدت خواب و بیداریت برای من بیداری است...آنقدر عادت کرده ام به با تو بودن و دیدنت که نبودنت را نمی توانم باور کنم...

نماز که می خوانم اگر بیدار باشی هیچ نمی فهمم از خواندم ...یا جا نمازم را بر می داری و در می روی، یا زیر چادرم  آنقدر وول می خوری و دالی بازی می کنی که تمام حواسم به توست...بیدار که هستی مُهر در دستانم به نمازم ، خواب هم که باشی از روی عادت مُهر به دست می گیرم...چقدر خوب است این عادت های سر راهی...دوست ندارم ترکشان کنم  که مرضی به جان بگیرم!!!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان راحیل
13 آذر 91 1:55
سلام به روی ماه خودت و دخترخوشگلت،دوباره بانوشتن یک دلنوشته دیگه محشر کردی واقعا کیف کردم واقعاعالی بود


سلام. ممنون عزیزم
سمیرا عامری
13 آذر 91 9:28
سلام فوق العاده زیبا نوشتی


سلام . ممنون عزیزم
سعید رحیمی
13 آذر 91 9:41
تقدیم به ملیکاکوچولو ازطرف مامانش/زندگی باتو چقدر قشنگه/آسمون عشق چه آبی رنگه/ای گل خوشبوی من/عزیزماه روی من/دوستت دارم عزیزم/گل پیش پات میریزم..


سلام دایی سعید زیبا بود. ممنون