نوه ی قند عسل
سلام عشق مامان
دیشب رفته بودیم خونه مامان جون و تو حسابی سرگرمشون کرده
بودی اونا باهات حرف می زدن و باهات بازی می کردن و تو به زبونه
خودت جوابشونو میدادی اونا صداشونو بلند می کردن و تو هم بلند تر
صدا میدادی خیلی با مزه شده بودی.
مامان جون و بابا جون با اومدن تو خیلی زندگیشون شاد شده و تو رو خیلی
دوست دارن اخه تو نوه قند عسلی تو نوه اولی و واسشون خیلی جالبه که
مادربزرگ و پدر بزرگ شدن هر وقت کوچکترین مشکلی پیدا کنی به مامان جون
می گم و منو اروم می کنه و تو بزرگ کردنت کمکم می کنه .
مامان جون همیشه تو رو می بره حموم اوایل من می ترسیدم ببرمت حموم
اخه خیلی کوچولو بودی . تو حموم اصلا گریه نمی کنی و خیلی دوست داری
اب بازی کنی دلبندم دوستت دارم
من پدر و مادر خیلی خوبی دارم از خدا می خوام حفظشون کنه تا سالیان سال
سایه اشون بالایه سر من و خواهرام نگه داره. از خدا می خوام هر ارزویی
دارن براورده کنه هر ارزوییییییییییییییییییییییییی
الهی امین