شب زنده داری ملیکا
سلام الان ساعت یک و ده دقیقه ی نصف شب هست ولی ملیکا بیداره و حسابی پر انرژی نمی دونم چجوری خوابش کنم . الان داره غل غل می خوره و اصلا انگار نه انگار که وقته خوابه تازه اواز هم می خونه چند لحظه پیش اومد کنار من و با دیدن نور لب تاپ اینقدر ذوق می کرد و دستش رو محکم می زد رو لب تاپ خیلی دوست داشتنی از این ظربه زدن لذت می برد و به من نگاه می کرد و خندید خودم یه کم حالم بده اخه سرما خوردم و چون عصری 4 ساعت کلاس داشتم واسه همین حسابی خسته شدم کاشکی ملیکا خواب میرفت کاشکی ولی فکر نکنم اینم ملیکا و شب زنده داری هههههههههههههههههه ...
نویسنده :
مامان
1:28