مهمونی خونه ی خاله
سلام عروسکم
دیشب خونه خاله سمانه دعوت بودیم همون لباس قرمزه رو تنت کردم خیلی ناز شده بودی مامان جون اینا هم دعوت بودن تو خیلی خوشحال بودی اخه مامان جون و بابا جون تو رو تاب می دادن می دونی چجوری تاب میدادن؟پتو صورتی رو پهن می کنن و یه طرفش رو بابا جون می گیره و یه طرفش رو مامان جون و تو رو میزارن توش و تاب میدن تو این کار رو خیلی دوست داری و بلند بلند می خندی و ذوق می کنی .دیشب تو همش خونه ی خاله قل می خوردی و می بایستی تو رو از زیر مبل و میز بکشم بیرون خیلی سریع حرکت می کنی تو یه چشم بهم زدن خودت رو از این طرف میرسوندی طرف دیگه و با خودت بازی می کردی تازه یه کار هم یاد گرفتی یعنی خاله سمانه یادت داد خاله سرش رو می اورد جلو و تو هم سرت رو می اوردی جلو و می زدی پیشونیت رو به پیشونیش اره خیلی بامزه این کار رو می کردی و همش دلت می خواست باهات این بازی رو بکنه یه جور شاخ زدن ههههههههههههههههههههه
ملیکا الان ٦ ماه و ٧ روزش هست
اینم دو تا عکس از ملیکا که خونه خاله بود