و اما یک سالی که گذشت یاد گرفتی ....

عزیز دلم ، ملیکای قشنگم تو این یه سال خیلی چیزها یاد گرفتی:  

 چیزی که برام خیلی جالبه اینه که حرفهامون و حسابی متوجه می شی و هر چی بهت می گم انجام می دی.

دست دسی و بای بای کردنت که خیلی عالیه . دست دسی از اولین کارهایی بود که یاد گرفتی.سرسری و هم که فقط وقتی پشت فرمونی انجام می دی . وقتی تو ماشینی عاشق اینی که بیای تو بغل راننده و پاتو فرو کنی تو یکی از سوراخ های فرمون.( عجب علاقه خطرناکی داری مامان) 

رقصیدنت هم از پا کوبیدن و دست زدن و به  سرپا وایسادن و تکون دادن  دستات پیشرفت کرده. قربون اون دستای خوشگلت بشم.

حرف زدنت هم که خوب پیشرفت کرده ماما، بابا،آب، تا( تاتی)، پوپ به به دَدَ ... می گی بقیه حرفهات و که یادم اومد اضافه می کنم.

چهار دست و پا رفتنت در حد فرفره است و دیگه لازم نیست هر دوتا دستت و بگیریم تا با هامون راه بیای .خودت یه دست و آزاد می کنی.یواش یواش هم جرات پیدا می کنی خودت دستت و ول کنی و راه بری البته هنوز دهنت بازه و پاهت و هم اردکی می زاری. از روی مبل یا تخت بر می گردی و از پشت اول پاهات و می زاری زمین. برای بالا رفتن هم که تلاش می کنی و راحت بالا می ری.

از وسایلی که خیلی بهش علاقه داری کنترل تلویزیونه که می گیری سمت تلویزیون و کانال عوض می کن پیام بازرگانی و اهنگ حیات وحش و در کل اهنگ هایه تبلیغاتی رو خیلی دوست داری  و خیلی دوست داری تا صدای آهنگ اولش و می شنوی هر جا باشی سریع می آی جلوی تلویزیون . سعی می کنم بیشتر از ۲۰ دقیقه تلویزیون نبینی ولی بعضی وقتها موفق نمی شم و تو زل می زنی به صفحه تی وی  و شروع می کنی به رقصیدن .

عاشق کنترل تی وی ، تبل،، دسته برس مو ،کیف پول مامان ، سوئیچ ماشین و اردک زردت هستی. حلقه های اسباب بازیت و هم که می ندازی تو جاش و در می آری و خانه سازیت رو که فقط در می آری و طفلکی مامان باید همه رو درست کنه. یه بازی دیگه هم داری که با هاش اهنگ می زنی و با صداش لذت می بری و هر بار که میله رو روش می زنی با لبخند به من نگاه می کنی.

 یواش یواش داری واسه خودت خانمی می شی. راستی من تو خونه یه وقتایی ملیسا صدات می زنم و دلم می خواد ملیسا اسم دومت باشه امیدوارم خوشت بیاد

عزیز دلم از این نوشته های رنگ و وارنگ فقط یه چیزی و میشه فهمید که تو فرشته ای وبس.