ادامه خاطرات
سلام به همگی روز پنجم بود که تو بیمارستان به همراه تو بستری بودم دختر گلم به همراه پرستاری که بابایی واسم گرفته بود شبش تنها شبی بود که تب نکرده بودم و لرز هم نداشتم دکتر متخصص عفونت اومد تو اتاقم و گفت تو آزمایشها و سونوگرافی ها و عکس ها هیچ موردی دیده نشد من از روی حدس خودم داروها رو واسه عفونت خط بخیه دادم که خدا رو شکر جواب داد و مطمئنا شما عفونت خط بخیه داری از داخل و واسم سونوگرافی خط بخیه نوشت همون روز رفتم سونوگرافی و دکتر گفت بخیه هات از داخل آبسه زدن که باید با سرنگ خارج بشن روز ششم روز خوبی بود چون بابا جواد به همراه آریان و ملیکا و خاله محدثه خاله سمانه و مامان جون آمدن ملاقاتم راستش دو روزی که پرستار کنا...
نویسنده :
مامان
20:12