چه زود می گذرد....
وقتی هفته اول تو مطب دکتر(مرکز بهداشت) برای چکاپ های روتین نوزادت رو تو بغل گرفتی و مادر کنار دستیت ازت می پرسه کوچولوتون چند وقتشه؟ فوری جواب میدی ۳ روزشه (درحالیکه جای بخیه هات هنوز دارن ذوق ذوق می کنن ولی تو دلت داره قند آب میشه از اینکه بالاخره بعد ۹ ماه بچه ات رو به آغوش کشیدی)
وقتی چند وقت بعد تو همون مطب یه مادر دیگه ازت می پرسه کوچولوتون چند وقتشه؟ میگی مثلا ۴۵ روز (در حالیکه چشمات از بی خوابیهای مکرر شبانه که قبلا هییییچ تصوری ازشون نداشتی دارن پیلی پیلی میرن ولی بازم خوشحالی)
وقتی چند وقت بعد .....میگی ۵ ماه ۱۸ روزشه (در حالیکه قلبت تالاپ تالاپ بالا و پایین میره از به یاداوردن اینکه چند روز بیشتر تا پایان مرخصی زایمانت نمونده)
وقتی چند وقت بعد .... میگی ۱۴ ماه (در حالیکه دیگه نای ایستادن نداری از بس در طول روز دولا شدی آشغال از رو زمین جمع کردی که وروجکت یه وقت طی عملیات فتح نقاط دست نیافتنی خونه چیزی ناجوری تو دهنش نذاره یا تلو تلو خوران با سر نره تو میز)
وقتی چند وقت بعد.... میگی ۱ سال و ٤ ماه (در حالیکه یه سر داری هزار سودا و گره خوردی بین کارهای خونه و بچه و مدرسه و از این ور بردن و آوردنهای روزانه و طی مسیر چند کیلومتری بین خونه خودت و مادرت و ابجیت و بعکس. .)
وقتی چند وقت بعد ....میگی یک ماه دیگه باید واکسن ١٨ ماهگیش رو بزنم (با خودت میگی واقعا ١٨ماه گذشت؟یعنی اینقدر زود گذشت یعنی انقدر بزرگ شدی؟ یعنی اینقدر عمر سریع داره سپری میشه؟ انگار معجزه ای رخ داده که تو تو این مدت دوام آوردی و جان به جان آفرین تسلیم نکردی!)
همه آنچه که تو این ١٧ ماه اتفاق افتاد مثل یه فیلم با دور تند از جلو چشمم رد میشه.
انگار همین دیروز بود که بعد از چند ساعت موندن تو بیمارستان و درد کشیدن شما رو تو بغل خودم دیدم و من و بابا از شوق دیدن صورت قرمز و دهن و دماغ بزرگت در پوست خودمون نمی گنجیدیم
انگار همین دیروز بود که لحظه شماری می کردم برای غلت زدن و سینه خیز رفتنت
انگار همین دیروز بود که لحظه شماری می کردم برای راه افتادنت که الحق خون به جیگرم کردی
نمی دونم چرا ترس تمام وجودم رو گرفته ترس از اینکه زمان اینقدر سریع داره می گذره و من احساس می کنم دارم ازش عقب می افتم. دوست دارم از لحظه لحظه با تو بودن و بزرگ شدنت لذت ببرم. دوست داشتم تمام این لحظات رو می شد ضبط کرد تو وجودم تو گوشت و پوست و استخونم.
همیشه دوستت دارم فرشته کوچک زندگی من