کارهایه روزانه من
سلام دوستان عزیزم
سلام دختر قشنگم
امروز اومدم از کارهایی که تو این هفته واسه تولدت انجام دادم بگم
اول از همه این که یه لباس تور زیبا واسه روز تولدت دوختم تمام کارهاشو هم خودم با کمک اینترنت انجام دادم و تل زیبا هم واست درست کردم تازه کلاه تولد هم درست کردم به تعداد تمام بچه هایی که دعوت هستن و تزینات هم خریدم و قرار شد فردا با کمک خاله ستاره و سمانه تزینات رو نصب کنیم .یه کیک زیبا هم سفارش دادم یه کیک عروسکی که عکسش رو از اینترنت پیدا کردم و دادم درست کنن یه عروسک باربی هم گرفتم تا کاملا شبیه عکس بشه خدا کنه بتونن اونی که من می خوام درش بیارن .خونه رو مرتب کردم فقط جاروش مونده که اونم فردا انجام می دم
عکسهایی که واسه دو سالگی گرفته بودم طبق رای شما دوستان چند تاش رو طراحی کردم و دادم واسه چاپ و فردا اماده می شه که باید از اتلیه بگیرمشون
راستی از طرف نی نی وبلاگ با یه سایتی مربوط به چاپ عکس و تقویم و ....اشنا شدم که چون در نی نی وبلاگ ,وبلاگ داشتم نزدیک 30 تا عکس 10 در 13 جایزه گرفتم و من هم یه تعداد عکس از روزی که بدنیا اومدی تا الان سفارش دادم تا چاپ کنن باورتون نمی شه ولی در عرض 24 ساعت عکسها بدستم رسیدم و از نظر من کیفیت عکس ها عالی بودن یه تعداد عکس هم خودم اضافه کردم که کل عکسام نزدیک 50 تا شدن ولی هزینه ای که پرداخت کردم با هزینه ی پست فقط ده هزار تومان شد به نظر من که عالی بود اگه شما دوستان هر کدومتون که دوست دارید ادرس ایمیلتون رو بزارید تا من به این سایت دعوتتون کنم (ادرس ایمیلتون محفوظ می مونه)
این روزها تو حسابی خانم شدی با قضیه از شیر گرفتن تا حدودی کنار اومدی و خیلی کمتر از قبل شیر می خوری و وقتی بهت می گم تو بزرگ شدی نباید جی جی بخوری یه نگاه بهم می کنی و می خندی و دستات رو می بری بالا یعنی بزرگ شدی
واسه اینکه کم شیرت می دم تو خواب مشکل پیدا کردی اخه قبلا با شیر خوردن خواب می رفتی ولی الان باید اینقدر بغلت کنم و رو پام بزارم که بعد از دو سه ساعت تازه می خوابی.
علاوه بر لباسی که واست دوختم یه لباس قشنگ هم خریدم و کادویه تولدت هم یه ست طلایه بچه گانه کفشدوزک خریدم خیلی نازه بعدا عکسش رو می زارم البته به همراه بابایی این ست رو خریدم امیدوارم وقتی یه کم بزرگتر شدی ازش خوشت بیاد الان که فکر نکنم خوشت بیاد بیشتر ترجیح می دی با نخودی کچل بی دست و پا بازی کنی
علاقه زیادی به خوردن شیر داری و بیشتر اوقات بهونه می گیری که از تو یخچال واست شیر بریزم ولی چون یبوست داری مجبورم کمتر بهت بدم ولی الان خدا رو شکر بهتری با دادن اب هویج یبوستت خوب شد بماند که یک هفته هر چی به ذهنم رسید و هر چی تو اینترنت دیدم بهت دادم از دارو هایه گیاهی چون سنا و مکی و شیره انجیر تا روغن هایی چون زیتون و پارافین خوراکی تا بادام شیرین و خوراکی هایی چون لواشک و پفک تا سبزیجات و کارهایه دیگه ای که بزرگتر ها تجویز کرده بودن ولی واسه تو فقط گوجه و اب هویج و سبزیجات اثر کرد . خدا رو شکر که این مشکلت حل شد باورتون نمی شه که چقدر موقع پی پی اذیت می شد و چقدر گریه می کرد .در ضمن پیش دکتر هم بردمش که تمام موارد بابلا رو تجویز کرد
شبها خیلی دیر می خوابی واسه همین صبح ها تا دیر وقت خوابی وقتی از خواب بلند می شی سریع می گی چیش و من می برمت دستشویی و بعدش با هم صبحانه می خوریم بعد تو می شینی جلو تلویزیون و من مشغول درست کردن نهار می شم و تو هرزگاهی به اشپزخانه سرک می کشی یه وقتایی خوبی و با خودت بازی می کنی ولی یه وقتایی هم حسابی اذیتم می کنی بعد از درست کردن غذا بابایی از سر کار میاد و کار من سبکتر می شه اخه با تو بازی می کنه و من هم مشغول کشیدن نهار می شم با هم نهار می خوریم بابایی چون خسته است می خوابه اما من و تو بیداریم اخه تو تا ظهر خواب بودی و خواب نمیری هرچند من خیلی خوابم می اد و بعضی وقتا حسابی خسته ام .بعد ازظهر با هم تی وی نگاه می کنیم و عصرونه شیر کلوچه و یا هر چیزی که ملیکا خانم میلشون بکشه می خوریم (و یا با هم میریم پارک یا خونه مامان جون )وقتی بابایی بلند شد اماده می شه تا بره سر کار و شما دنبالش حسابی گریه می کنی و من باید ببرمت تو بالکن به بهانه ی اب دادن گلها تا اروم بشی یک ساعتی هم اونجا با هم سر گرمیم و بعد میایم تو خونه و من خونه رو مرتب می کنم و شام می پزم البته با شما هم بازی می کنم و یه عالمه اسباب بازی جلوت می ریزم تا بزاری کارامو بکنم و بعد کنار هم دراز می کشیم و با هم خوراکی می خوریم یه وقتی چیبس یا پف فیل....وقتی بابایی بیاد با هم شام می خوریم و تا یکی دو ساعت با بابایی بازی می کنی و من استراحت می کنم البته بیشتر اوقات استراحتم اومدن تو وبلاگ و خوندن نظرات شما دوستان عزیزم هست . (البته بماند که یه سری کارها مثل اتو کردن لباس یا جمع جور کردن خرابکاری هایه ملیکا و یه سری کارهایه دیگه که ننوشتم هم تو لیستم لحاظ کنید . حالا که نوشتم می بینم بابا من چه جونی دارم که این همه کارو تنهایی انجام می دم الان ساعت 5 صبح هست و من هنوز نخوابیدم )
راستی بابایی واسه من دو تا قناری گرفته که خیلی دوسشون دارم تازه ازشون سه تا جوجه ناز و قشنگ هم گرفتم تازه الان دوباره 5 تا تخم گذاشتن بعدا عکسشون رو براتون می زارم
همتون رو می بوسم .پست بعدی ایشالله بعد تولد دخترم هست که یه عالمه عکس واستون می زارم
ببخشید اینقدر طولانی شد و چشمان نازتون خسته شد