ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

دست خط تو....

1393/4/2 13:39
نویسنده : مامان
449 بازدید
اشتراک گذاری

هفته ی سی و ششم یا همان شروع نه ماهگی برابر شد با حضور دست خطهایت که نمی دانم با ناخنهایت به ثبت  می رسند یا با بقیه اندام هایت...هر چه هست می دانم مداد قرمزی در دست داری!!چیزی که فکر نمی کنم تا پایان عمر از یادم برود یا بتوانم پاکش کنم!!!!!صادقانه بگویم چیز آزار دهنده ای است اما شیرینی هم دارد که نشان دهنده زوری است که تو می زنی تا رشد کنی و جایی برای خودت در این تن تقریبا کوچکم  باز کنی...وقتی به این انرژی صرف کردنت فکر می کنم دلم می گیرد..سخت است جا نداشته باشی و مجبور باشی رشد کنی هر چند تو کار خود را می کنی و من مطمئنم که از پسش بر می آیی!!!!!!!!  بیا معامله دیگری بکنیم تو الان منصرف شو از این نقاشی کردن ها و خطاطی ها منم قول می دهم هر وقت خواستی بعد از آمدنت وسایل هنر نمایی را در اختیارت بگذارم...فکر می کنم آن زمان هم برای تو هم برای من فرصت خوبی باشد تا با هم کنار بیاییم!!!!!!!!

پسندها (11)

نظرات (7)

مامان امیـــرحسیــــن
3 تیر 93 19:39
خدا بد نده عزيزم!!ناراحت شدم الان بهتري؟ چيزي ديگه نمونده آخراشه سلام عزیزم دعا کن این روزها هم به خوبی قبل بگذره
نیکــو
4 تیر 93 0:58
ای جانم خیلی قشنگ نوشتین سلام عزیزم ممنون گلم
مامی مهسا
5 تیر 93 2:14
من به این همه احساس و عشق غبطه می خورم.... امیدوارم شما و همسری و نینی ها سلامت باشین ممنون عزیزم مطمئنا شما هم مامان فوق العاده با احساسی هستید ممنون از دعاتون
ناهید مامان پرنسس وشاهزاده کوچولو
5 تیر 93 21:50
سلام عزیزم خوبید شناختید؟ ببخشید من خیلی وقت بود که می خواستم بیام پیشتون ولی متاسفانه نمی دونم چرا از لینکام حذف شدید فکر کنم تعدا لینکها که زیاد میشه از آخر یکی دیگه حذف میشه خیلی از دوستام نمی دونستم همینجوری حذف شدن تا اینکه روی آوردم به اون یکی وبم دیدم کامنتتون اونجاست خیلی خوشحال شدم وزود خودمو اینجا رسوندم شما هم که مارو فراموش کردید عزیزم مجددآ مبارک باشه می بینم که نی نی ماشالله دیگه چیزی نمونده که زمینی بشه انشالله راستی اسمشو چی گذاشتی همون محمد صدرا شد که گفته بودی یا نه؟ ملیکا جونو ببوسین سلام عزیزه دلم مگه می شه فراموشتون کنم یادمه که چقدر منو راهنمایی کردید که به خواست خدا منم صاحب پسر بشم خیلی خیلی خوشحال شدم که دوباره دیدمتون از طرف من دوتا بچه نازتون رو ببوسید این چند وقت زیاد حوصله پشت لب تاپ نشستن رو نداشتم و به خاطر همین نتونستم بهتون سر بزنم امیدوارم که این بی حوصلگی رو نزارید بابت بی معرفتی و فراموشی عزیزم اسمهایه زیادی تو ذهنم هست که موندم کدوم رو انتخاب کنم مثل محمدمتین . محمد کسرا . محمد صدرا . امیر محمد . محمدمهرزاد .علی . امیدوارم که یه اسم خوب واسش انتخاب کنم
سمانه
6 تیر 93 12:34
سلام ابجی عزیزم سلام ملیکای خوشکلم عسل خاله چیزی دیگه نمونده به زمینی شدن فرشته کوچولومون منم بی صبرانه منتظرم تا پسمل بلا رو به عنوان بهترین خالش بغل کنم خخخخخخ سلام به بهترین ابجی خودم امیدوام این روزهایه اخر هم به خوبی بگذره تا بتونم پسرم رو بغل کنم و ایشالله که تو هم زودی به روزهای اخر برسی و این دوره بارداریت به خوبی و خوشی بگذره و منو خاله کنی عزیزم مطمئنا بهترین خاله هستی عزیزم
مامانی
7 تیر 93 11:39
مامانی ملیکا خانم اول عقد خواهری و تبریک میگم دوم اینکه نگفتی اسم داداش ملیکا جون چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ سلام عزیزه دلم خیلی ممنون به احتمال زیاد محمد متین میزارم
مامان سامیه
8 تیر 93 9:34
سلام خانمی خیلی مشتاقم هر چه زودتر گل پسرت به دنیا بیاد وعکس زیبایش رو ببینم .حتما مثل دخترت زیباست سلام عزیزم منم خیلی مشتاقم ممنون از نظرت