ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 9 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

اولین پست در مورد نی نی جدید

1392/11/8 0:24
نویسنده : مامان
473 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

امروز خیلی خوشحالم چون فهمیدم

  

الان شما اندازه ی یک انجیر هستی! مامان همش دلش میخواد برای شما خرید کنه، اما نمی دونه چی بخره! آخه نمی دونه شما دختری یا پسر...  

تو هفته جدید می خوام برم واسه ملیکا دختر نازم لباس عید بخرم خیلی خوشحالم خیلی زیاد وقتی می بینم که یه دختر ناز دارم و یه نی نی ه ناز هم در وجودم در حال شکل گیریه به وجد میام حس خیلی خوبیه با تمام سختی ها و ویارهایی که داره ولی خیلی قشنگه.

بابایی هم خیلی خوشحاله و هر روز حالت رو از من می پرسه و همیشه باهات حرف می زنه انگاری بیشتر از من باهات حرف می زنه

 ویار مامان دوباره عود کرده، وخیلی تبل شده  و دوست داره همش دراز بکشه، آخه نگران حال شماست، نمی خواد بخودش فشار بیاره که یه موقع اذیت بشی، وگرنه می دونه باید بره شنا ... انشالله بعد از 4 ماهگی میریم شنا تا دردهای مامانی کمتر بشه!  البته ابجی ملیکا هم این روزها خیلی دختر خوبی هست و مامانی رو درک می کنه و کمتر اذیت می کنه ولی شبا هنوز تو خواب مشکل داره و دیر می خوابه ولی دست بابا جواد درد نکنه و شبا مواظب ملیکا هست و من می خوابم

نی نیه نازم نمی دونم چی بگم ولی احساسم خیلی مبهمه یادمه سر ملیکا احساسم رو می فهمیدم ولی این بار یه جوره دیگه ام نمی دونم چجوری بگم ولی خیلی نگرانم که نکنه مثل ملیکا دوستت نداشته باشم خیلی با احساسم درگیرم خیلی زیاد....بگذریم

 عزیزم تو همش دوست داری مامانی چیزهای سرد بخوره، همش میوه دلت میخواد، چیزایه ترش بخوره دیروز از بسکه البالو خشک خوردم کل دهن و زبونم رو زده قبلا صبحانه نمی خوردم ولی از وقتی شما هم به ما اضافه شدی با ابجی ملیکا یه صبحانه حسابی می خوریم خیلی بهم مزه می ده یعنی به هر سه نفرمون مزه می ده نهار کم می خورم ولی شام اصلا نمی تونم بخورم  انگاری که شما رزیم داری و شبها می خوای سبک بخوابی

امروز رفتم دکتر و سونو ان تی رو به دکترم نشون دادم همه چی خوب بود یه سری ازمایش داده که باید انجام بدم

می خوام از خدا به خاطر این همه ارامشی که دارم تشکر کنم خدایا شکرت

امروز روز تولدم بود و خیلی ها بهم تبریک گفتن و کادوهایه زیادی هم گیرم اومد ولی از همه مهمتر کادویه همسرم بود به اضافه ی متن زیباش که خیلی خیلی متاثر شدم خیلی غافلگیرم کردی عزیزم . دوستت دارم

"جوادم واست یه رمز مجزا ساختم که هر وقت خواستی بیایی و تو وبلاگ دخترمون و نی نی مون بنویسی"

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان دوقلوها
10 بهمن 92 10:01
سلام تبریک تبریک وتبریک اولی به خاطر دختر قشنگ که کلی خانوم شده دومی به خاطر تولد خودتون و سومی به خاطر نی نی تازه خیلی وقت بود که وبلاگ گردی نکردم اولین وبلاگی که سرزدم وبلاگ دختر نازنازی شما بود نمی دونم منو یادتون هست یا نه من قبلا همکار بابای گرامیتون بودم خیلییییییییییی خوشحالم که نی نی تازه داری نمی دونم چراولی هروقت با خبر میشم که نی نی در راهه کلی ذوق میکنم بازم تبریک به پدر بزرگ نی نی هات (بابای خودتتون)خیلی سلام برسون سلام عزیزم خیلی خیلی خوشحال شدم که دوباره نظر شما رو دیدم خیلی ممنون که هنوز وبلاگ من یادتون هست و بهم سر می زنید مامان دوقلوها از طرف من پسرهایه نازتون رو ببوسید منم از اینکه دوباره می خوام نی نی دار بشم خیلی ذوق زده هستم ایشالله که دوره بارداری بگذره البته می دونم با وجود ملیکا کارم خیلی سخت می شه واسه همین از خدا می خوام بهم تحمل بده تا بتونم ازشون خوب مراقبت کنم حتما سلامتون رو به پدرم می رسونم باز هم به ما سر بزنید ممنون بابت تبریکتون
فهیمه کینگشاد
12 بهمن 92 14:39
سلام هم استانی عزیزم،دوتبریک،اول برای تولد خودت دوم برای دلبند در راه،درسته کم به وبلاگت سرمیزنم ولی دقیقا جزیات وبلاگت با دقت زیرنظردارم،الان خیلی وقته دیگه نظرسنجی نزاشتی،وبلاگت داره خیلی سوت و کور میشه،تعداد نظرات بشدت کم شده،دیگه مثل سابق پشت سرهم پست و مطلب نمیزاری،به هرحال امیدوارم موفق باشی،بازم بهت سرمیزنم سلام همشهری عزیزم . دیگه ملیکا برگ شده و دیگه مثل قبل تغییرات سریع نداره و روزها مثل هم می گذره و البته من به خاطر حالم دیگه مثل قبل انرژی ندارم ایشالله نی نی جدید که اومد دوباره هر روز میام البته اگه بچه ها بزارن
مامان دیانا
13 بهمن 92 13:33
سلام عزیزم،من از این بچه که دارم خسته شدم شما دومی رو باردار شدی!!!!! سلام عزیزم . دله من خیلی خجسته هست ههههههههههههه
مامانی
16 بهمن 92 11:39
به بهههههههههههه به سلامتیییی ممنون عزیزم
فرزانه
26 بهمن 92 13:26
سلام. ایشالا خدا میوه دلت رو حفظ کنه همینطور دختر خوشگلت رو سلام عزیزم. ممنون گلم . باز هم به ما سر بزن