یک پرژه سخت
سلام دختر نازم
الان یک هفته ای هست که سرما خوردی که البته من هم از شما این ویروس رو گرفتم و به خاطر شرایطی که دارم نمی تونم دارو بخورم . چند شب پیش با بابایی یردیمت دکتر و کلی باهات حرف زدیم که اونجا گریه نکنی اولش خوب بودی ولی همین که دکتر شروع کرد به معاینه تو هم گریه کردی و به سختی معاینه ات کرد و بعد دکتر واست دارو تجویز کرد و من تو دلم لرزید اخه تو اصلا اهل دارو خوردن نیستی . وقتی می گم اصلا یعنی اصلا . از هر راهی از هر روشی که شما بگید استفاده کردم از قطره چکون سرنگ و هر چیزی که شما فکرش رو بکنی از ریختن تو اب و اب میوه اش گرفته تا گرفتن دستات و به زور ریختن تو دهنت
وقتی کوچکتر بودی خیلی راحتتر با بابایی می تونستیم دهنت کنیم ولی الان حرفه ای شدی و هر چی بزور تو دهنت می ریزیم همه رو میریزی بیرون خیلی مقامت می کنی جیغ و گریه و داد .....یه بار بابایی دهنت رو گرفت و من با قطره چکون یه شربت گردی که فوق العاده شیرین و خوش مزه هست رو تو دهنت می ریختم که دست بابایی رو گاز گرفتی و فرار کردی
نمی دونم دیگه چکار کنم تنهایی که اصلا نمی تونم تازه بابایی هم باشه نمی تونیم چون خیلی خیلی اذیت می کنی و کلا وقتی سرما می خوری اصلا نه دارو می خوری نه جوشوندنی
و از دیروز همش بهونه می گیری و گریه می کنی و می گی من شربت نمی خوام بریزیدش بیرون یعنی از دو یه ساعت قبل از خوردن شربتت شروع می کنی و هی می گی بریزدش بیرون شربت بده نیمی خوام نیمی خوام دکتر بده من خوب شدم .ظهری اینقدر عاجزانه تمنا می کرد که بابایی تمام شربتها رو ریخت بیرون
اینم شده پرژه ی سخت من
از مامانایه خوب و مهربون تقاضا دارم منو تو این امر راهنمایی کنن