ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

داریم میریم مسافرت

1392/6/26 15:59
نویسنده : مامان
505 بازدید
اشتراک گذاری

دوستان گلم..
من دارم میرم مسافرت فک کنم حدودا یک دو هفته ای نیستم
حلالم کنین عزیزان!
جاتون خالی داریم میرم کرج و شمـــــــــــــــال!{-7-}{-7-}{-7-}{-35-}{-35-}{-35-}
دلم برا همتون تنگ میشه..
وقتی از مسافرت اومدم نظرات قشنگتون رو می خونم و میام پیشتون حتما منتظر نظراتتون هستم منو تنها نزارینا .

التماس دعا
یاعلی...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (37)

گلشن
26 شهریور 92 21:01
خدا بهمراتون//


ممنون عزیزم
مامان ساحل
26 شهریور 92 22:11
سمیه جیگری زود برگرد دلم برات تنگ میشه


سلام عزیزم . من هم دلم واستون تنگ می شه
فهیمه کینگشاد
28 شهریور 92 19:57
سلام عزیزم سفر بیخطری را براتون آرزو میکنم


سلام عزیزم . ممنون گلم
گلشن
29 شهریور 92 11:48
بشدت دلم برات تنگ شده


ممنون عزیزم
گلشن
29 شهریور 92 14:43
عزیزدلم مهربونم دلم بشدت برات تنگ شده
مامان ساحل
29 شهریور 92 15:56
سمیه جیگری سلام هنوز برنگشتی گلم


سلام عزیزم امروز برگشتیم و از دیدن پیام هاتون خوشحال شدم
مامان راحیل
31 شهریور 92 10:01
سلام به روی ماه خودت و دخترنازت الان که در سفر هستید دعا میکنم از سفر لذت ببرید


ممنون عزیزم
سمیرا عامری
31 شهریور 92 19:46
سلام خوشگل بانو


سلام عزیزم
خدیجه جنوبی
2 مهر 92 7:32
بعد از چندماه سلام بشما دوست عزیز و گرامی امیدوارم در طول سفر بهتون خوش گذشته باشه،یاحق




سلام عزیزم از دیدن پیامت خیلی خوشحال شدم . مرسی از نظرت


ریحانه
2 مهر 92 13:05
سلام عزیزم. امیدوارم خوش بگذره. منم یه ماه پیش یه سفر ماسوله برام جور شد که به خاطر آقا متین نتونستم برم
از طرف من هم حسابی خوش بگذرون.


سلام عزیزم . مرسی گلم . خیلی بهمون خوش گذشت
گلشن
2 مهر 92 19:51
کم کم دارم نگرانت میشم الان 9روزه که رفتید پس چرا برنمیگردید


سلام عزیزم . ببخش که باعث نگرانیتون شدم . امروز برگشتم
مامان دیانا
3 مهر 92 0:44
سلام عزیزم ببخشید یه سوال مهم داشتم خدمتت


سلام عزیزم . بفرما در خدمتم
مامان ساحل
4 مهر 92 19:41
سمیه جیگری هنوز تشریف نیاوردی جیگری بسه گشت و تفریح کمی بفکر طرفدارانت هم باش
مامان راحیل
5 مهر 92 12:25
سلام به روی ماه خودت و دخترنازت چه غیبت طولانی!!!!!!


سلام عزیزم اره خیلی طولانی شد امروز رسیدیم و خیلی خیلی خسته هستم . خیلی هم بهمون خوش گذشت بعدا میام و تو پست جدیدم می نویسم الان می خوام برم استراحت کنم
از همه ی دوستانخوبم تشکر می کنم بابت نظراتشون
مامان ساحل
5 مهر 92 19:42
سمیه جیگری برگشتی


اره اومدم خوبین شما؟
گلشن
6 مهر 92 14:03
چقدر انتظار کشیدن سخته
گلشن
7 مهر 92 8:34
دلم گرفت پس چرا برنمیگردید
گلشن
7 مهر 92 15:06
شهریور گذشت و مهر آمد/خبری از سمیه خوشگل نیامد
میترا قاسمی
7 مهر 92 18:41
سلام عزیزم چرا مسافرت شیراز نیومدی؟نوروز حتمأ بیا شیراز


سلام عزیزه دلم خیلی دوست دارم شیراز بیام ولی نشد ایشالله نوروز
مامان ساحل
10 مهر 92 7:12
سلام سمیه جیگری خوش اومدی گفتی حالت چطوره حالم خرابه


سلام عزیزم . چی شده اتفاقی افتاده؟
مامان راحیل
10 مهر 92 10:20
سلام به روی ماه خودت و دخترنازت خوشحالم که با سلامت برگشتید از طرف من ملیکاجان را ببوس،،


سلام عزیزم . مرسی که با نظراتت منو شاد می کنی
گلشن
10 مهر 92 11:20
عزیزدلم نمیدونی چقدر خوشحالم که برگشتی


مرسی از این همه لطف
سمیرا عامری
10 مهر 92 17:01
سلام خوشگل بانو امیدوارم از سفر به شمال لذت برده باشی


سلام عزیزم . سفر خیلی خوبی بود و خیلی به هر سمون خوش گذشت . خدا رو شکر
گلشن
10 مهر 92 19:35
سلام عزیزدل فوق العاده خوشگلم خوبی فداتشم خسته نباشی گلم


سلام عزیزم . ممنون
از اول هفته پست جدید میزارم
گلشن
10 مهر 92 22:03
گاهی وقتا لازمه کرکره ی دلت رو بکشی پایین و یه پارچه سیاه بزنی و بنویسی:کسی نمرده،بلکه دلم گرفته..
مامان ساحل
11 مهر 92 12:44
سلام سمیه جیگری قراره دوستان شنبه بیا اینجا خونه من،ازت دعوت کنم تشریف میاری؟؟


سلام عزیزه دلم تازه از مسافرت اومدیم و نمی تونم بیام . دیشب هم عروسی دعوت بودیم اونم کرمان و تا 4 صبح بیدار بودیم و همین الان رسیدیم خونه خیلی خسته شدم ایشالله یه سری دیگه
گلشن
11 مهر 92 14:04
دلم گرفته از همه..
گلشن
11 مهر 92 17:12
سلام عزیزم خسته نباشی آدرس فیسبوک چی شد


سلام . من اصلا به فیسبوکم کاری ندارم و شاید ماهی یه بار برم واسه همین درست با کار کردن با هاش اشنا نیستم .
گلشن
11 مهر 92 21:11
سلام عزیزدلم


سلام عزیزم . خوبی؟
مامان ساحل
11 مهر 92 22:45
سلام سمیه جیگری،شنبه،مامان الهام،مامان راحیل،مامان غزل،خانمها سمیرا عامری و میتراقاسمی،قرارشده تشریف بیارن اینجا،آیا شما هم تشریف میارید؟


سلام عزیزم بهتون خوش بگذره . کجا؟نمی تونم بیام بهتون خوش بگذره
مامان دیانا
12 مهر 92 0:19
سلام عزیزم چرا جواب سوالم را ندادید


سلام عزیزم . این حالت پیش میاد و تا یه چند ماهی ادامه داره ولی کم کم این مشکل حل می شه . مربوط به افسردگی بعد زایمان هست که رفع می شه .
گلشن
12 مهر 92 10:48
سلام عزیزدلم خوبی فداتشم،همیشه پرانرژی،همیشه پرحرارت و همیشه داغ کیه؟


مرسی عزیزم خوبم . مرسی از این همه انرزی مثبت
مامان ساحل
12 مهر 92 16:13
الان با این همه عزیزانی که قراره فردا بیان صحبت کردم دو تصمیم مشترک گرفتیم،تصمیم اول،از امروز 12مهر تا 12آبان بمدت یکماه هیچکدوم از ماها تو وبلاگت نظر نذاریم فقط بیایم پستهای جدیدت رو بخونیم و بریم،تصمیم دوم،دیگه از شما و از رحیمی برای مهمونیهای بعدی به هیچ عنوان دعوت نکنیم،چون رحیمی هم مثل شما گفته نمیام


سلام نمی دونم چی بگم هر جور دوست دارید ولی هر کسی شرایطی تو زندگیش داره یه جور ایی محدودیتهایی داره و نمی تونه که کاری که شما دوستان گلم می خواهید انجام بده وگرنه من از خدام بود باهاتون ملاقات کنم.
گلشن
12 مهر 92 17:58
بهترین وبلاگ دنیا،بدون شک وبلاگ ملیکا


مرسی عزیزم
گلشن
12 مهر 92 20:14
تمام وبلاگ نی نی ها یه طرف/وبلاگ ملیکا یه طرف/به نظرتون کدوم سرتر و بهتره؟بدون شک وبلاگ ملیکاکوچولو


مرسی از این همه لطف
خاله سمانه
13 مهر 92 1:26
سلااااااام به ابجی خوب و دوست داشتنیه خودم و سلای سلای به میسوی خودم ،جیگرم،عشقم، زندگیم،امیدم،ارزوم، بانمکم، خوشکلم،تمومه دنیامی میسا خانمی.
میدونی خاله جونم دیشب که با مامانیت اینا خونه ی پسر خاله باباجون بودیم و خواستیم اونجا بخوابیم که تازه شیطنت هات گل کرده بودو خواب از سرت پریده بود و اومدی توی اتاق منو مرتضی و کلی با هم بازی کردیم، وقتی بابایی و مامانیت تو رو واسه خوابیدن پیششون صدات کردن تو به من گفتی من خاله خواب یعنی من پیش خاله میخوابم وااااااای انگار که دنیا رو بهم دادن ،وقتی این حسه اعتمادتو و دوست داشتنتو نسبت به خودم دیدم احساسه خوبی بهم دست داد یجورایی عشق کردم .خواستی که بخوابی گفتی خاله مکا ،پتو .تا اینکه جاتو انداختم و تو درازکشیدی بعد که لامپو خواموش کردم گفتی خاله امپ(یعنی روشنش کنم ). منم نور موبایلمو گذاشتم بالای سرت تا خواب بری تا بعد خاموشش کنم.گذاشتن نور موبایل بالای سرت هماناووو شیطنت هاتم همانا.وقتی سایه ها رو رو دیوار دیدی پتو رو کشیدی رو سرت گفتی هاپو منم 4 ساعت بهت توضیح دادم که اینا سایه هستنو کلی با دستام واست روی دیوار شکلک درست کردمو تو هم خندیدی حالا فکر کنین خوابمم میومد خلاصه خیلی کیف دادو در اخرم همینطور تو چشمای هم زل زدیمو خواب رفتیم .چه حسه قشنگیو بهم هدیه دادی دیشب واییییییی دلم بازم خواست پیشم باشی .ملیکایی عزیزم ،نازم، با نمکم بابت این هدیه ات بهم واقعا ازت ممنونم .دوستت دارم خیلی


سلام به بهترین ابجی دنیا
خیلی خیلی با احساس نوشتی هیچی نمی تونم بگم جز اینکه خوشبحال ملیکا که خاله ی خوبی چون تو رو داره................................
گلشن
13 مهر 92 11:14
زنده باد خاله سمانه ملیکا با این مطلب فوق العاده زیبایی که نوشت


مرسی عزیزم