روز جمعه
سلام عسل مامان
امروز جمعه هست و تو اروم تو گهواره ات خوابیدی منم دارم خونه رو تمیز
می کنم و هی دعا دعا می کنم بیدار نشی نه اینکه دوست ندارم بیدار
شی واسه اینکه به کارهای عقب افتاده ام برسم . بابایی سر کاره هی
زنگ می زنه و حالت می پرسه کوچولویه من تو واسه ما خیلی عزیزی .
دیشب افطاری خونه عمت بودیم یه لباس قشنگ تنت کرده بودم خیلی
ناز شده بودی همش حواسم بود بچه ها اذیتت نکنن خیلی مواظبت بودم
گلم . دیر اومدیم خونه واسه همین تو خسته شده بودی و زود خوابیدی و
مامانی هم تونست استراحت کنه. دوستت دارم عسلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی