ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

پرژه ی از شیر گرفتن در 2 سال و 7 روزگی

1392/3/6 17:50
نویسنده : مامان
826 بازدید
اشتراک گذاری

ملیکای نازم عسلم الان سه روز است که  شیر نخوردی و تو ترک هستی(البته دیشب خیلی خیلی کم خوردی اینم وقتی دیدم هی منو بوس می کنی و نازم می کنی واز من می خوای بهت جی جی بدم و اصلاگریه و یا جیغ نمی زدی دلم نیومد بهت شیر ندم اخه خودم هم خیلی دلم به شیر خوردنت تنگ شده بود ولی خیلی زود ولش کردی و رفتی سراغ بازی) .

قربون اون صبوریت بشم عسل مامانی خیلی برام سخت بود از شیر بگیرم خیلی سخته هم برای شما هم مامانی ...

چند بار اومدم شروع کنم ولی میترسیدم و مینداختمش برای بعد ...آخه گلم روزای آخر وابستگیت خیلی زیاد شده بود و همش میچسپیدی به جی جی و می خوردی و منم پیش خودم میگفتم محاله ملیکا از جی جی به این زودیا جدا شه ...

همش پیش خودم می گفتم باید دوسال کامل بهش شیر بدم انگاری دینی گردنم بود و از ابتدا چون شیرم کم بود از خدا می خواستم که بتونم به دخترم شیر بدم و خداوند هم یاری کرد و من تونستم به دختر ٢ سال کامل شیر بدم

درست بعد از مراسم جشن تولد دوسالگیش شیر خوردنش رو کم کردم و فقط انداختم واسه شب و از روز جمعه ٣وم خرداد ١٣٩٢ در ٢سال ٧ روزگی دیگه  شیر نخوردی و تا الان که ٣ روز گذشته با موفقیت پیش رفته.(البته شب اول خیلی اذیت کردی و تا خود صبح بیدار بودی و روزش هم عصبی بودی واسه همین نمی زاشتم تو خونه بمونی و تو این روزها یا خونه مامان جون بودیم یا پارک یا تو خیابان در حال قدم زدن تا اصلا فکر خوردن شیر نیافتی و کم کم شب هم بهتر باهاش کنار اومدی و خودت می خوابی البته ساعت ٣ تا ٤ صبح می خوابی و من حسابی داغون شدم

عزیزم انگاری من تو ترکم اینقدر دوست دارم که بهت شیر بدم که نگو .منم به این همه وابستگی عادت کرده بودم به این همه عشق دلم می خواد دوباره برمی گشتم عقب و تو عاشقانه بغلم کنی و با چشمات بهم بگی مامان دوستت دارم پس به من شیر بده و در هین شیر خودن موهاتو نوازش کنم و هی دستایه کوچولوتو که مامان رو ناز می کنه ببوسم .عزیزکم کاشکی تا هر وقت دوست داشتم می تونستم بهت شیر بدم اخه من که شیر دارم و تو هم که دوست داری پس چرا باید از شیر بگیرمت .

اصلا دوست نداشتم از روشهایی که مامان ها دیگه برایه از شیر گرفتن بچه شون استفاده می کنن به کار بگیرم مثل چسب زدن و یا مو چسبوندن یا فلفل و یا قطره تلخک و....دلم می خواست دخترم با این قضیه منطقی کنار بیاد واسه همین وقتی اخرین بار که روز جمعه بود وقتی بهش شیر میدادم خیلی باهاش حرف زدم و گفتم دیگه بزرگ شدی و نباید شیر بخوری اولش هی می خندیدی و می گفتی بوزگ و دستاشو میاورد بالا  یعنی بزرگ شدم . و از اون شب شیرت ندادم شب اول خیلی اذیت کردی ولی الان که ٣ روز گذشته خیلی بهتر شدی .یه وقتایی می ایی تو بغلم و هی نازم می کنی و دلت می خواد شیرت بدم ولی وقتی می گم بزرگ شدی فورا می گی شیشه یا می گی شیر و من هم سریع بهت شیر اماده می کنم و میریزم تو شیشه و تو می خوری الهی قربونت برم که این قدر دختر بادرک و باهوشی هستی.ممنون که داری با این قضیه کنار میایی .

آره دختر گلم هیچ کاری نشد نداره هر چند سخت بود ولی بالاخره تونستیم هم من و هم شما ...

این نشون میده که گل دختر مامان دیگه بزرگ شده و وارد یه مرحله دیگی از زندگیش شده.

تو این یک ماه خیلی تغیر کردی تونستم از پوشک بگیرمت و الانم دیگه شیر نمی خوری خدایا شکرت

ایشالا همیشه سالم باشی و شاد یکی یه دونه مامانی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

گلشن
6 خرداد 92 18:30
سلام به خوشگلترین،نازترین،مهربونترین،عزیزدل دنیا،خوبی عروسک خوشگلم؟آفرین به ملیکا که دیگه بزرگ شده،خانمی شده


سلام عزیزه دلم . مرسی عزیزم ما خوبیم خدا روشکر .تو چطوری خوبی؟ممنون که بهم سر می زنی
مامان راحیل
6 خرداد 92 19:35
سلام به روی ماه خودت و دخترنازت عزیزم مثل همیشه نوشتهات به دلم نشست واقعا حرف دل خودت و خیلیهای دیگه را به زیبایی بیان میکنی خاله ملیکا میبوسمت


سلام عزیزه دلم . همیشه از خوندن پیام ها و نظراتت لذت می برم . ممنون که همراه وبلاگ خودت هستی
لیلامامان مریم
6 خرداد 92 20:55
سلام عزیزم کارخوبی کردی که ملیکا را ازشیر گرفتی چون دوسال شیر دادن به بچه واقعا زیاده


سلام عزیزه دلم . اره عزیزم وقتش بود.
میتراقاسمی
6 خرداد 92 21:54
ازشهرشیراز به ملیکاخانم و مادرعزیزش سلام میفرستم نوشته اینبارتم خوووووووگل بید


سلام عزیزم . مرسی گلم
گلشن
7 خرداد 92 9:46
سلام به سمیه خوشگلم خوبی عزیزدلم؟به گفته مادرم من فقط یکی دوبار شیر اونو خوردم بقیه همش شیرخشک داخل قوطی که آن زمان به اسم شیر(نیدو)بوده خوردم


سلام عزیزم . الهی .مهم مهر و عشق مادری هست که شما هم از این نعمت دور نبوده اید.
مامان خوشگل
7 خرداد 92 11:06
سلام عزیزم منم با حرفای مامان مریم موافقم به موقع بچت را از شیر گرفتید بعضی مامانها تو یکسالگی بچه را از شیر میگیرن


سلام عزیزم .مرسی از نظرت با حرفهایه شما دیگه ناراحت نیستم که چرا از شیر گرفتمش
مامان غزل
7 خرداد 92 12:44
سلام عزیزم کار بسیاربسیار خوبی کردید که دخترت را ازخوردن شیر جداش کردی دوسال شیر دادن فوق العاده زیاده


سلام عزیزم . ممنون از نظرت .تازه من می خواستم دوسال دوماه بهش شیر بدم ولی چون می خورد تو تابستان الان از شیر گرفتمش
مامان عاطفه
7 خرداد 92 15:19
سلام سمیه خانمی**خودمن وقتی عاطفه18ماهه بود از شیر گرفتمش و بعد چندروز دیگه به این موضوع عادت کرد


سلام عزیزه دلم مرسی از نظرت خدا دخترت رو واست نگه داره .
مامان ساحل
7 خرداد 92 18:32
سلام سمیه جیگری


سلام عزیزم . خوبی؟هنوز بندری؟
مامان ساحل
7 خرداد 92 19:39
سلام سمیه جیگری آره هنوز جنوبم


سلام عزیزم .
گلشن
7 خرداد 92 21:37
دوستت دارم،خواهر خوبم




سلام به بهترین ابجی دنیا مرسی عزیزم نظر لطفته من هم شما رو دوست دارم .
ایمیلت رو چک کن


گلشن
8 خرداد 92 0:06
سلام عزیزم((سپاس))


سلام
ایمیلت رو چک کن
مامان عاطفه
8 خرداد 92 0:35
سلام سمیه خانمی،تا نوروز که برگردم خداحافظ


سلام عزیزم . تا نوروز؟کجا می ری عزیزم؟
گلشن
8 خرداد 92 14:55
اینجا وبلاگ ملیکاست،اینجا بهترین وبلاگ بین تمام وبلاگهای نی نی هاست،مدیر وبلاگ بدون شک خوش ذوقترین،هنرمندترین،باسلیقه ترین،مدیر وبلاگ بین همه وبلاگهاست (سپاس عزیزم)


سلام . عزیزم من لیاقت این همه تعریف رو ندارم عزیزم نظر لطفته . وجود شما واسه من خیلی ارزش داره . مرسی که هستی
مامان عاطفه
8 خرداد 92 15:04
سلام سمیه خانمی فعلا رفتنم کنسل شده فعلا هستم در خدمتت


سلام خوشحال هستم که هستی
گلشن
8 خرداد 92 19:59
گلهای محمدی بوی تو دارن//نرگسا چشم تورو یادم میارن
میتراقاسمی
8 خرداد 92 21:16
سلام عزیزم یه سوال ملیکاجان تو کرمان به دنیا آمده یا شهربابک؟


سلام عزیزم . شهربابک
مامان شايان و پرنيا
9 خرداد 92 12:20
از شير گرفتن ني ني مباركه
دخملي بزرگ شده ديگه مي مي نميخوره

ببوسش


مرسی عزیزم
گلشن
9 خرداد 92 23:44
دلم برات تنگ شده
گلشن
11 خرداد 92 2:29
سلام عزیز و خوشقولم!!! خوبی فدات شم ؟(سپاس)




سلام عزیزم .خدا رو شکر خوبم . شما چطوری خوبی؟.نمی تونم


گلشن
11 خرداد 92 21:25
سپاس
میتراقاسمی
12 خرداد 92 15:02
سلام عزیزم وبلاگت باعث خیر و برکت شد،


خواهش می کنم دست دوستان درد نکنه خدا پاداش کارشون رو بهشون بده.
راضیه مامانی محیا
17 خرداد 92 16:35
افرین به این مامان خوب که هم تونسته از پوشک و هم از شیر بگیره این خانمی را خسته نباشی!خیلی خسته شدم چون محیا جون درست و حسابی که باید غذا نمیخوره خیلی متکی شده به شیر من تو فکرم که از شیر بگیرمش به نظرتون چیکار کنم؟




سلام عزیزم خیلی ممنون عزیزه دلم .به نظر من از شیر گرفتن باید در دراز مدت انجام بشه .مثلا از یک ماه قبل باید شروع کرد و شیر دادن رو کمتر کرد مخصوصا اینکه دیگه در طول روز به بچه شیر نداد تا وابستگیش کمتر بشه و بعد بچه رو در طول روز حسابی خسته کرد مثلا با بردن به پارک یا بازی کردن اونو خسته کنید تا شب بتونه بدون شیر بخوابه.تا کم کم شیر شب هم قطع بشه .عزیزم یه کم سخت هست مخصوصا دو سه شب اول ولی بعدش کمکم خوب می شه . من الان نزدیک ده روزی هست که دیگه شیر به ملیکا نمی دم و تازه تونستم خواب شبش رو تنظیم کنم و تازه دیشب ملیکا سر ساعت 12 خوابید اخه تا الان تا 4 یا 5 صبح بیدار بود و نمی تونست خواب بره . عزیزم موفق باشی . خیلی باید حوصله به خرج دهی {عزیزم وقتی شیرش روکم کنی به غذا بیشترتمایل پیدا می کنه ملیکا هم همینجور بودولی الان خوراکش بهتر شده}


مامان محیا جون
13 تیر 92 19:04
سلام عزیزم چه طوری از پوشک گرفتیش اذیت نکرد؟من از بس محیا پوشکش را در میاورد و میگفت (پی پی ) دیگه روزا پوشکش نکردم میشه شیوه کارت را بهم بگی؟ ممنون گلم


سلام عزیزم . راستش یک ماهی طول کشید تا تونستم از پوشک بگیرمش . شیوی کار من این بود که دیگه پوشکش نکردم و هر 20 دقیقه یه بار می بردمش دستشویی اولش خیلی اذیت می شدم چون ملیکا اصلا دوست نداشت تو دستشویی جیش کنه بعد کم کم از 20 دقیقه رسوندم به 45 دقیقه و در بین نیز ملیکا یه وقتایی گولم می زد و می بردمش دستشویی ولی جیش نداشت بعد از 3 هفته دیگه دو ساعتی یه بار می بردمش و بعد کم کم خودش خبر می داد و کار من راحت تر شد و بعد از یک ماه یاد گرفت . البته یه وقتایی هم تو خونه جیش می کرد که من دعواش می کردم تا متوجه بشه کار بدی هست و البته باید محیط دستشویی رو برای دخترت جذاب کنی مثل عکس یا پوستر بچسبونی و یا یه عروسکش رو هم باهاش بیاری و بگی ببین نی نی هم تو دستشویی جیش می کنه اخه بچه ها خیلی زود الگو برداری می کنن. امیدوارم کمکت کرده باشم .
نرگس مامان نگار
26 شهریور 92 19:02
اشکم ریخت منم 4 روزه دخترم رو از شیر گرفتم اونم راحت کنار امد فقط مشکل من اینجاست که نصفه شب با گریه بیدار میشه چکار باید کرد هیچ جوره اروم نمیشه


سلام عزیزم
عزیزم من هم این مشکل رو داشتم ولی با گذشت زمان دخترم با این وضعیت عادت کرد . موفق باشی