ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

ملیکایی سرما خورده

1391/7/23 16:45
نویسنده : مامان
536 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز ظهر مامان جون و باباجون اومدن تو رو بردن خونه شون و من موندم تا کارام رو بکنم و تو حسابی شیطونی کردی و اب بازی کردی وقتی اومدم اونجا حالت خوب بود و خسته بودی من فکر کردم بخاطر بازیگوشی خسته شدی واسه همین شیرت دادم و زود خواب رفتی ٩ شب بیدار شدی ولی اصلا خوش اخلاق نبودی شب اونجا موندیم و بعد برگشتیم خونه تو راه برگشت  یهو دیدم مماخ دختر خوشگلم گرفته و نمی تونه شیر بخوره ، تموم راه رو تو خوشحال بودی که اومدی ددر و من و بابایی ناراحت که این ویروس نامرد تو مماخ دختر ما چی کار می کنه؟؟!!!!!! اصلا از کجا رفته اون تو؟؟؟؟!!!! کی رفته؟؟؟!!! با اجازه کی رفته؟؟؟!!!...... خلاصه که اگه دستمون بهش می رسید تیکه تیکه اش می کردیم ...niniweblog.com

مامانی تا صبح از ترس اینکه یه وقت تب نکنی و من نفهمم تقریبا نخوابیدم  ولی خدا رو شکر از تب خبری نبود فقط داروهات رو به زور باید بهت بدم ... قربون اون چشمهای بیحالت بشم مادر ... نگرانتم ... زود خوب شو ... باشه ؟؟؟!!!!!!! ...

امروز کلاس داشتم واسه همین صبح واست سوپ پختم و تخم مرغ اب پز کردم و رفتم سر کار خاله اومد کنارت ولی خدا رو شکر خوب خوابیدی و ساعت ٣٠/١١از خواب بیدار شده بودی و من ١ اومدم دیدم فقط یه کم تخم مرغ خوردی بغلت کردم یه عالمه قربون صدقه ات رفتم تا یه کم سوپ خوردی والان هم شیرت دادم و خوابوندمت البته اینو بگم که داروهاتو به زور می خوری و بیشترش رو میریزی بیرون. عزیزم الهی دورت بگردم زود خوب شو

خدایا خودت مراقب کوچولوی من باش ...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان(عایشه)
24 مهر 91 18:12
سلام خواهرخوبم،الهی خاله فدای ملیکاجان بشه،انشاالله خوب خوب میشه،قربونش بشم،فداش بشم،اینجا فوق العاده سرد است،ولی هنوز سرمای یخبندان نرسیده،فقط خدا تو آن سرما بهمون صبربده//خواهرم واقعا متنهای که مینویسی فوق العاد زیباست دوست دارم چندباربخونم/بوس بوس بوس بوس


ممنون عزیزم که با حرفایه دلگرم کننده ات بهم روحیه می دی تا مصمم تر ادامه بدم. اینجا هم هوا سرد شده ولی به سردی اونجا نمی رسه امیدوارم کانون خانواده عزیزتون همواره گرم باشه
ممنون
سعید رحیمی
24 مهر 91 18:52
سلام آبجی عزیزم،میخوام از ته دل بهت خسته نباشید بگم،انشاالله تو تمام مراحل زندگیت موفق و سربلند باشی،خداوند دخترت و شوهرت را برات نگهداره**انشاالله**


ممنون
مامان تپل/اصفهان
24 مهر 91 18:58
سلام به شما شب و روزخوش و ایام به کام،چرخ زندگیتون همیشه درحال گردش،وشادی مهمون همیشگی شما/دخترخوشگلت رو ببوس/مرسی/


خواهش می کنم
بوووووووووووووس
مامان راحیل
24 مهر 91 19:29
سلام به روی ماه خودت و دخترت شیرمادرت حلالت باشه بخاطر تربیت چنین دسته گلی


ممنون عزیزم
واقعا خوشحال می شم وقتی پیامهاتو می خونم
. عزیز باز هم ممنون که میایی به کلبه ی من و دختری سر می زنی و واسم نظر میزاری
می بوسمت
سعید رحیمی
25 مهر 91 0:59
سلام آبجی عزیزم،از الان از شما و خانواده محترم شما دعوت میکنم به شهرما در جنوب سفر کنید تا من و خانواده من ازهمه شما استقبال و پذیرایی کنیم=ممنون=


سلام خيلي ممنون
از اينكه به وبلاگ ما سر میزنید ممنونم