ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

ملیکا در 1 سال 3 ماه 4 روزگی

1391/6/2 13:14
نویسنده : مامان
446 بازدید
اشتراک گذاری

ملیکای مامان سلام

این روزها خیلی شیطون شدی و خیلی مامانی رو خسته می کنی ولی اشکال نداره وظیفه ی من هست که مواظبت باشم

درکت خیلی بالا رفته و تقریبا بیشتر حرفایه من رو درک می کنی و وقتی ازت می خوام چیزی رو بهم بدی متوجه می شی ولی مثل قبل زیاد حرف گوش کن نیستی و وقتی دستت به گوشی یا کنترل برسه دیگه گرفتنش کار سختی هست

خوابت مثل قبل هست شب بیداری و صبحها خواب یعنی مثل قبل دیر می خوابی دیر بلند می شی

دیگه تو راه رفتن حرفه ای شدی و می تونی تند تند راه بری و مثل اینکه می دویی راه بری و بعضی شبها با هم میریم قدم می زنیم و تو اصلا اذیت نمی کنی و اصلا هم نمی خوای بغل بشی و دوست داری راه بری ولی خدا نکنه به مغازه بابایی برسیم دیگه دلت نمی خواد با من بیایی و می خوای پیش بابایی باشی و اینقدر گریه می کنی که مجبور می شم تنها به خونه برگردم واسه همین تو پیاده روی مسیرهایی رو در نظر می گیرم که شما بابایی رو نبینی و از جلو مغازه اش رد نشیم

من و تو همیشه خونه هستیم فقط یه وقتایی خونه مامان جون می ریم واسه همین بیشتر با هم هستیم و اینقدر با هم بازی می کنیم که هر دو مون خسته می شیم و تو هم مثل من منتظر بابایی می شی تا بیاد اخه متوجه می شی مامانی خسته شده و همین که بابایی میاد میری تو بغلش و ازش می خوای که اسب بشه و سوارش بشی اینقدر از این کارت لذت می بری که نگو و هر بار که میایی از پشت بابایی پایین می ری صورتش رو می بوسی و بابایی دوباره سوارت می کنه

وقتی بهت می گم بعبی می گه ؟ تو می گی بَ بَ

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)