اشاره کردن دختری
سلام قشنگ مامان
امشب خونه خاتون مادر شوهر خاله سمانه دعوت بودیم و مامان جون اینا هم بودن و تو حسابی دلبری می کردی دایی مرتضی یه عالمه پرنده داره و تو با یه ذوق خاصی بهشون نگاه می کردی و واسه اولین بار انگشت اشاره ی کوچولوت رو به سمت پرنده ها دراز می کردی و هی با خودت می خندیدی شب رفتیم رو حیاط نشستیم چون هوا خیلی عالی بود اصلا خاصیت کویر تو اینه که شبهای خیلی خیلی زیبا و خنکی داره و تو هم کنار ما نشسته بودی و هی بلند می شدی و تند تند راه می رفتی و انگشت اشاره ات رو به سمت پرنده ها می گرفتی ولی اصلا از روی قالی پات رو بیرون نمی زاشتی تا خاکی بشی و همین نظر همه رو جلب کرده بود که تو چه دختر خوب و با ادبی هستی تازه خیلی هم حرف گوش کن بودی و اصلا به چیزی دست نمی زدی و حسابی جلوی فامیل هایه خاله سمانه من رو سفید کردی
دوستت دارم دخترم قربون اون انگشت کوچولوت بشم که به پرنده ها اشاره می کنی و از ما می خواهی که ببریمت پیش پرنده ها
ملیکا در 1 سال و 2 ماه و 21 روزگی اشاره کردن رو یاد گرفته