دلیل تاخیرم واسه اپ کردن
سلام قند عسلم
مامانی رو ببخش که زیاد وقت نمیکنه خاطرات دختر گلشو بنویسه آخه این چند روز حسابی سرما خورده بودی و من همش نگران تو بودم یا گریه میکردی و تو بغل مامانی بودی یا بهت دارو می دادم آخه تو خیلی بد دارو می خوری و دارو خوردنت برای خودش پروژه ای هست
الهی من فدات بشم گل دخترم! نمی دونی این چند روز من چی کشیدم شبا تا صبح نمی خوابیدم و نگرانت بودم خودت هم شبا خیلی ناآرومی می کردی کار منم شده بود گریه!
سرما خودگیت که داشت بهتر می شد اسهال شدی و پاهایه نازت کمی زخم شد واسه همین تا خواب می رفتی پوشکت رو باز می کردم و پماد می زدم دو سه روزی مشغول رسیدگی به پاهات بودم که خدا رو شکر خوب شد
حالا خدا رو شکر حال دختر گلم کاملا خوب شده و امروز با هم رفتیم حموم و تو حسابی با مامانی بازی کردی و حسابی اب بازی کردی
مامانی قول میده بیشتر مواظبت باشه و به حرف کسایی که میگن دخترتو این همه نپوشون گوش نده تا ایشالا دخترم دیگه مریض نشه.
دنیایم رامی دهم برای لبخندت
هراسی نیست شاد که باشی دوباره
دنیا ازآن من است