ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

تولد 5 سالگی ملیکا

سلام دختر نازم سلام عشق مامان مونس مامان همدم مامان  امشب واست جشن تولد 5 سالگیت رو گرفتم با هر سختی که بود اخه داداش اریان سرما خوره و تب داره از دیشب اینجور شده دیشب تا صبح پاش بیدار بودم تا تبش بالا نره الان هم بیدارم و شما همگی خواب هستین . امشب خیلی خسته شدم اجی کوچولو تو دل مامان هم خسته شده اخه امروز کلی کار داشتم واسه تولدت دخترم از تزیین و تمیز کردن خونه گرفته تا رسیدگی به داداش اریان خیلی خیلی خسته ام اما نباید بخوابم اخه میترسم داداشی تبش بره بالا از خدا می خوام بهم انرزی مصاعف بده تا بتونم با همه این شب بیداری ها کنار بیام داشتم می گفتم دختر قشنگم امشب تو شمع 5 سالگیت رو فوت کردی و یک سال بزرگتر شدی دیگه وا...
31 ارديبهشت 1395

سلام دخترم سلام پسرم و سلام مهمان دل مامان

سلام بچه های من  سلام دخترم سلام پسرم و سلام ...نمی دونم چجوری اینقدر زود گدشت همین دیروز بود که داشتم با اسباب بازی هایی که مامانم واسم خریده خاله بازی می کردم و چقدر دوق داشتم که بشقاب و فنجان و گاز پلاستیکی دارم  چقدر واسه عروسک هایم تشک و متکا می دوختم وای چقدر زود گدشت وقتی به گدشته فکر می کنم دلم می گیرد و اشک چشمانم را پر می کند و بعص می کنم که چقدر زود بزرگ شدم  الان 7 سال از زندگی مشترکم می گدرد و این دوره عین برق و باد گدشت الان دختر 6 ساله ای دارم که مثل خودم زودرنج و پر توقع هست که نمی توانم هم پایش بازی کنم و نفس کم میارم و پسری دارم که نگو از شیطنت هایش که امانم را بریده و حال یک تو راهی هم دارم ...........
24 ارديبهشت 1395
1