ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 9 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

عکسهایه ملیکا در اواسط 18 ماهگی

سلام به تمام دوستان گلم سلام به دختره ناز و عسلم اینم ملیکا قبل از رفتن به دَدَ ملیکایی راحت دراز کشیده و تی وی نگاه می کنه عکس دیروز ملیکا وقتی کاپشن دایی مرتضی رو پوشیده. تویه این عکس ملیکا 1 سال و 6 ماه و 15 روزش هست   ...
13 آذر 1391

به تو عادت کرده ام

آنقدر روزهایم پر شده از تو و با تو که نمی توانم حتی خواب بودنت را باور کنم...تمام مدت خواب و بیداریت برای من بیداری است...آنقدر عادت کرده ام به با تو بودن و دیدنت که نبودنت را نمی توانم باور کنم... نماز که می خوانم اگر بیدار باشی هیچ نمی فهمم از خواندم ...یا جا نمازم را بر می داری و در می روی، یا زیر چادرم  آنقدر وول می خوری و دالی بازی می کنی که تمام حواسم به توست...بیدار که هستی مُهر در دستانم به نمازم ، خواب هم که باشی از روی عادت مُهر به دست می گیرم...چقدر خوب است این عادت های سر راهی...دوست ندارم ترکشان کنم  که مرضی به جان بگیرم!!! ...
12 آذر 1391

با امدنت همه چی عوض شده

با آمدنت خیلی چیزها در این خانه عوض شد...از حال و هوای دو نفره بودنمان تا حتی وسایل خانه...دیگر این خانه آن خانه ی تمیز و جمع و جور نیست اصلاً...شکل خانه عوض شده..چیدمانش هم...با این که هیچ چیز سر جایش نیست اما هنوز دوستش دارم...هنوز وقتی خسته می شوم آرامش می گیرم در گوشه گوشه اش...اوایل برایم درک داشتن خانه ی ریخت و پاش دشوار بود اما حالا وقتی جمع و جور است انگار برای خود من هم غریب است...گاهی فکر می کنم یعنی قبلناً وسواسی بودم...!!! عادت کرده ام به این که راه بروم و چیزی به پایم گیر کند ...این خانه برای خودش میدان مینی است به تمام معنا!!!هر جا قدم بر می دارم صدای عروسک و اسباب بازی است که بلند می شود...یا صدای اسباب بازی هاست که به...
9 آذر 1391

ملیکا در 18 ماهگی

سلام قشنگ مامان چند وقتی هست که از تو و کارات و پیشرفتهات چیزی نگفتم امروز اومدم که بیشتر در مورد شیرین کاریهات بنویسم در مورد دلبریهات بازیگوشیهات و .... الهی دردت به جونم که اینقدر شیرین و خوردنی شدی . هر روز که می گذره تو درکت بالاتر می ره و حرف گوش کن تر می شی البته بعضی وقتا هم حسابی از تو راه مامانی در میایی پریشب بابایی بهم زنگ زد که تو رو اماده کنم تا باهاش بری حسینیه ولی تو اصلا همراهی نمی کردی و نمی خواستی لباس بپوشی زورت هم زیاد شده و شروع کردی به اذیت کردن تا من نتونم لباس تنت کنم و یک دفعه سرت رو زدی به لب من و کمی دندونم خون شد و من حسابی خسته و ناراحت شدم و زدم زیر گریه اخه خیلی بد شده بودی ولی تو تا گریه ی منو دیدی...
9 آذر 1391

دلنوشته ی خاله سمانه

سلام عزیز خاله ملیکای من نازت شم این دلنوشته هام فقط واسه تو هست که هر وقت تونستی بخونیش بفهی خاله واست میمیره گلم از وقتی پا به این دنیا و خانواده ما گذاشتی زندگی همه ی مارا ازاین رو به اون رو کردی,الان که دارم برات می نویسم تو ا سال و 6 ماه داری, ساعت 1 بامداده و من نیم ساعت پیش تلفنی باهات صحبت کردم بخدا که عشق کردم وقتی می گفتی ایو به جای الو,خیلی دوست دارم , اگه یک روز نبینمت کلافه میشم , به هر دری میزنم تا تورو ببینم, ارزوم اینه که زودتر بزرگ شی , تا همه جا با هم بریم , تمام وجودمی,ملیکایی بدون همیشه میتونی روی من حساب کنی , همیشه پشتتم,زود بزرگ شو, تا هر وقت خواستی زود بدویی بیای خونه خاله, دایی مرتضی هم که خدا نکنه گیره دستش بیفتی لپ...
7 آذر 1391

عکسهایی از ملیکا

سلام به تمام دوستان خوبم واقعا ممنونم از تمامی شما دوستان که به ما سر می زنید و به نظرتون وبلاگ خوبی دارم . جداَ که منو برای نوشتن دلگرم می کنید . اینم عکسایی از ملیکایی که قولش رو بهتون داده بودم   ...
6 آذر 1391

وبلاگم چجوریه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یه نظر  سنجی دیگه : بهم بگید وبلاگم چه طوریه ؟ درباره همه چیزش نظر بدید ...مثلا رنگ قالب و مطالب و غیره ... به نظرتون وبلاگم چه جوریه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 1.خیلی عالی 2.عالی 3.خیلی خوب 4. خوب 5. متوسط 6. خیلی بد 7. بد لطفا بهم بگید ..... ممنونم دوستتون دارم خیلی زیاد فعلا خداحافظ ...
6 آذر 1391

ملیکا یا ملیسا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

با سلام خدمت تمام دوستان خوب بخشي از شيرين ترين لحظات دوران بارداري زماني است كه شما براي انتخاب اسم فرزندتان صرف مي كنيد. اسمی كه براي كودك بر مي گزينيد مي تواند شخصيت فردي و اجتماعي وي را تحت تاثير قرار دهد چرا كه نخستين آهنگ آشنا براي كودك اسم اوست و اثر بسزائي در شكل گيري انديشه و آينده كودك دارد امروز اومدم تا باهاتون مشورت کنم راستش من تو خونه ملیکا رو ملیسا صدا می زنم و دوست دارم نظر شما رو در مورد اسم ملیسا و ملیکا بدونم . اصلا یه نظر سنجی می زاریم لطفا دوستان و بازدیدکنندگان وبلاگ ملیکای مامان و بابا  در نظر سنجی که اسم ملیکا قشنگتره یا ملیسا شرکت کنید و در صورت امکان دلیلش رو تو نظرها یه این متن بزارید باز هم از ...
6 آذر 1391

ملیکا و محرم

سلام دوستان خوبم امروز من به همراه ملیکا رفتیم واسه مراسم علی اصغر ولی ملیکایی خیلی اذیت کرد و اصلا نمی ذاشت لباسهایی که واسش اماده کرده بودم تنش کنم و سر بند واسش بزارم واسه همین خیلی نتونستم ازش عکس بگیرم و این چند تا عکس رو گرفتم امیدوارم خوشتون بیاد اینم ملیکایی بعد از اومدن از مراسم که از شیطونی زیاد خسته شده بود و خواب رفت اینم عکسایه دیگه از ملیکایی   ...
4 آذر 1391