ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

ملیکای من در اواخر 14 ماهگی

امروز روز شنبه هوا خوبه و دختر خوشگل و ملوس من بزرگتر شده خوب راه میره و حرف میزنه البته نامفهوم ولی خیلی با نمک که فقط خودش میفهمه چی میگه تو آشپزخونه یاد گرفته کابینت و باز کنه و از اون ماکارونیهای پیچی دو تا برداره و ماکارانی هایه دیگه رو پخش کنه و تمام ادویه ها رو بریزه کف اشپزخونه و قاشق چنگالها رو پخش کنه در کل روزی چندین بار من باید اشپزخونه رو تمیز کنم بیسکویت و کیکاشو داخل یکی از کابینت ها قایم کردم که جاشو یاد گرفته و می ره درش رو باز می کنه و همشونو می ریزه بیرون خلاصه عالمی به پا کرده که نگو و نپرس هی میره شیشه بوفه رو محکم میزنه و نگاه میکنه که بهش یک چیزی بگیم دستوراتو خوب اجرا میکنه و خو...
15 مرداد 1391

دلنوشته

برای تو  می نویسم … تویی که نه بهانه‌ای برای وجودم، بلکه تنها دلیل بودنم هستی.. برای تویی که  گرفتاریهای روزمره‌ی زندگی مانع بودن همیشگی من درکنار توست، که این نه وظیفه بلکه آرزوی من است. روزها از پس یکدیگر میگذرند اینقدر با سرعت که گاهی با نگاه به تقویم به تاریخ نوشته شده در آن شک میکنم و تو سرشار از حس کودکی با شیطنتهای خاص خودت این روزها را پشت سر میگذاری و من دل تنگ توام…….. اینقدر دل تنگم که زمانی که کنار هم هستیم با تمام وجود در آغوش  می فشارمت وگلکم  آهسته می خندی…و با مهربانی هر چه تمام گونه ی مامان را میبوسی... آخر تو نمیدانی چیست؟؟ نمیدانی چیست حس گرم داشتنت و آرزو...
15 مرداد 1391

عکسهایه ملیکا از بدو تولد تا 15 ماهگی

عکس ملیکا بدو تولد ملیکا در بیمارستان یک ماهگی دوماهگی سه ماهگی چهار ماهگی پنج ماهگی شش ماهگی هفت ماهگی هشت ماهگی نه ماهگی ده ماهگی 11ماهگی 12 ماهگی 13 ماهگی 14 ماهگی 15 ماهگی و عکس ملیکا در اواسط 15 ماهگی و هماکنون   ...
13 مرداد 1391

عکس ملیکا تو ویترین نی نی وبلاگ

بالاخره عکس ملیکایه منم تو ویترین نی نی وبلگ قرار گرفت هورااااااااااااااااااااا درست بعد از راه افتادن دخملی عکسش تو ویترین قرار گرفت شاید این جایزه ملیکایی بخاطر راه افتادنش باشه ممنون مدیر نی نی وبلگ دستت درد نکنه درست در 9 مرداد 91 در 14 ماه و 13 روزگی عکس قند عسل مامان تو ویترین قرار گرفت ...
10 مرداد 1391

خبر خبر خبر

خبر اینکه دخترم بالاخره راه افتاد ! هورااااااااااااااااااااااااااااااا ملیکای ما بعد از اینکه  در ١١ تیر ٩١یعنی در ١٣ ماه ١٤ روزگی چند قدم برداشت بالاخره امروز ٨ مرداد ٩١ یعنی در ١٤ ماه ١٢ روزگی راه افتاد همیشه دوس داشتم وقتی راه افتادی و خواستم خاطره شو ثبت کنم موضوع اونو بزارم " اولین قدم " ......   ولی خب دیگه شکوفه ی قشنگم!گل سرخ آبی رنگم!اننننننننققققققققققدر مامان وبابا رو تو خماری گذاشتی....که ما از انتظار چشمامون سفید شد!!!   با وجود اینکه تمام مهارتهای حرکتیت(برگشتن روی شکم و سینه خیز شدن و چهار دست وپا رفتن و با کمک ایستادن و حتی برای ثانیه های طولانی روی پای خودت ایستادن و .... ) جلوتر از همسن  ...
9 مرداد 1391

دخترم بزرگ شده

سلام عشق مامان ملیکایه قشنگ من دیگه واسه خودش خانمی شده و دو شبه که وقتی می خوابونمش می برمش می ذارمش تو تختش و جدا از من می خوابه .فکر می کردم خوشش نیاد و نصف شب بلند بشه و گریه کنه ولی خدا رو شکر تا صبح اروم می خوابه و صبح که از خواب بیدار می شه میاد کنار من و شیر می خوره و بقیه خوابش رو هم کنار من می کنه .الان که دارم می نویسم اروم تو تختش خوابیده . بابایی تختش رو اورده گذاشته تو هال و از حالت گهواره درش اورده و تختش کرده و در زیپیش هم بازه و ملیکا مثل یه اتاق باهاش برخورد می کنه و اسباب بازی هاشو میاره داخلش و اونجا بازی می کنه و خیلی با تختش سرگرمه .  ملیکا از 1 سال و 2 ماه و 9 روزگی جدا از مامان می خوابه
7 مرداد 1391

ملیکا با قیافه ی جدید

سلام من و بابا ملیکا رو بردیم ارایشگاه و موهاش رو کوتاه کردیم البته من می خواستم خیلی کوتاه تر از الان بکنم ولی ملیکا خیلی نا ارومی کرد و اقای ارایشگر بیشتر از این کوتاه نکرد این اولین باری هست که موهایه ملیکا رو کوتاه می کنیم یعنی در 1 سال و 2 ماه و 7 روزگی موهایه ملیکا کوتاه شد وقتی ملیکا رو باردار بودم خیلی دلم می خواست پر مو نباشه و خدا ارزویه من رو براورده کرد و وقتی ملیکا بدنیا اومد خیلی کم مو بود و تقریبا کچل بود و بعد کم کم موهاش بلند شدن اینم ملیکا با قیافیه جدید پسرونه   ...
5 مرداد 1391