ملیکاملیکا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره
آریانآریان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

بهانه های زندگیم ملیکا و آریان و آنیتا

یک مامان هستم ک شیطونی دخترا و پسرم اینجا می نویسم

ملیکا و آریان و دختر خاله آرشیدا

قربون دخترم برم که الان سرما خورده که با هر بار سرفه زدنش دلم رو می لرزونه خدایه خوبم زودی دخترم رو خوبش کن قربون پسرم برم که الان سه چهار روزه اسهاله و روزی 5 تا 6 بار باید عوضش کنم و بخاطر همین پاهاش سوخته بهت 12 ساعتی نصفی اسید فولیک می دم و بهت حریره برنج و سیب زمینی می دم تا خوب بشی از امروز هم داری سرفه می کنی که با هر بار سرفه زدنت از خدا می خوام همه مریضیت رو به من بده احتمالا از ملیکا سرما خوردی قربون ارشیدا خانم هم برم که داره کم کم بزرگ می شه ...
14 دی 1393

شیرین زبانی ملیکا سری اول

سلام به همگی امروز اومدم که از شیرین زبونی هایه ملیسا خانم بگم از حرف زدنش که دل ادمو می بره چندر روز پیش داشتم بهش کلمه آب رو می نوشتم تا یادش بدم که ملیسا سریع گفت ملیسا:من بلدم بزار بکشم بعد مداد رو گرفت دستش و دو تا خط کشید و گفت :یاد بگیر مث (مثل) من ننا(نگاه) کن من لیبان(لیوان) کشیدم حالا آب می ریزیم توش ننا آب داره میات(میاد)تو لیبان . مامان ننا دو تا آب می کشم ننا کن چجور کشیدم .یاد گرفتی مث من اینجوری اینجوری کنی یاد بگیر دیگه ...ننا کن من لیبان کشیدم خدایی که اخر اعتماد به نفسه بعد من مداد رو برداشتم و گفتم یاد گرفتم و یه لیوان کشیدم که سریع مداد رو ازم گرفت و گفت:ننا کن لیبان که اینجوری نیست ما...
4 دی 1393

عکس هایه ملیکا و 4 ماهگی اریان

سلام دخترم سلام پسرم با کلی عکس اومدم که مربوط به 3 سال و نیمی ملیکاست و 4 ماهگی اریان ملیکا به همرا امیر علی و کیان ملیکا با دوستش النا تو پارک خنده از ته دل ای جووووووووووووووووون اینم مردِ مامان اریان بعد از حموم ملیکا بعد از حموم ملیکا در حسینیه محرم 93 ای جون اینم عسل خاله ارشیدا الهی قربونت برم که مثل مامانی چادر پوشیدی (این چادر رو بابا جواد خریده که واسه محرم سال دیگه قشنگ اندازه ات می شه) اینم ممل شکمویه من که داره انگشت می خوره بدون شرح ...
23 آبان 1393

بدون عنوان

سلام دوستان خوبم ببخشید که دیر به دیر اپ می شم تو این هفته با کلی عکس میام یه خبر خوب من خاله شدم هوراااااااااااااااااااا عکس دخملی رو واستون میزارم فعلا دوستتون دارم  
20 آبان 1393

لذتهایه بچه دوم

این جمله را شنیده ام که :«آدم باید اول، دومی رو بیاره!»  حالا من هم موافقم. خوب بود اگر می‌شد اول بچه دوم را آورد. برای بچه دوم آدم تجربه‌هایی دارد که سر اولی نداشته. ذوقش کمتر نیست، اما عقل و آگاهی‌اش بیشتر است. مطمئنم که الان اگر آریان بچه اولم بود، این جوش‌های توی صورتش، افتادن بند نافش . زردیش.زخم واکسنش،، گریه‌های گاه و بی‌گاهش، وزنش و خلاصه هر چیز دیگری برایم یک عالمه نگرانی داشت که حالا ندارد. به جای حرص خوردن سر چیزهای بیخود، از بودنش، هر طوری که هست، لذت می‌برم. وقتی خواب است، نمی‌نشینم بر و بر تماشایش کنم که یک وقت دچار سندرم مرگ ناگهانی نوزادان نشود . به جایش شام را ظهر آماد...
7 آبان 1393

پسرکم ختنه شد

سلام دوستای گلم انشالله که همتون خوب و خوش و سلامت باشید ملیکا به همه خاله ها سلام می رسونه. امروز من و بابایی و ملیکا و مامان جون پسرم رو بردیم ختنه کردیم به روش حلقه ای  اولش اروم بود و هی نگاه من می کرد و لبخند می زد ولی وقتی امپول بی حسی رو زد نا ارومی کرد منم که از دلم نمی اومد بالا سرش باشم رفتم بیرون از مطب کنار ملیکا و اروم گریه می کردم  و دعا می کردم و صلوات می فرستادم صدایه گریه ی پسرم رو که می شنیدم دلم می ریخت و از خدا می خواستم زودی تموم بشه خدا رو شکر که تموم شد پسرم اقاست الان دیگه واسه خودش مرد شده الهی دورش بگردم فداش بشم وقتی اومدیم خونه خیلی نگران بودم که اذیت بشی ولی خدا ...
24 مهر 1393

توانایی هایه محمداریان

سلام به دختر و پسر گلم گل پسرم باید بگم اول اینکه مامانت خیلی کامل شناختی و دائم حواست به منه و وقتی هم تو خونه راه میرم با چشم منو دنبال می کنی.این ماه خیلی هوشیارتر شدی ، دستای خوشگلتو هی نگاهشون میکنی و ملچ و ملوچ می خوری.دستت رو که می گیریم بشمار سه بلند میشی و عاشق این کار شدی.تازگیها خیلی آب دهنت میریزه فکر کنم لثه هات داره سفت میشه.علاقه زیادی به لامپای خونه داری، نکنه می خوای مهندس برق بشی گل پسر  وقتی تو گهوارت میزارمت به اطرافت نگاه می کنی و می خندی و صدا در میاری.عسل مامان شبها خیلی شیطونی می کنی تا خوابت ببره.خوابت تقریبا تنظیم شده فقط دو با بیدار میشی،صبح که بیدار میشی اول یه لبخندخیلی ناز با اون لثه های بی...
10 مهر 1393